گوی خاطرات p3

یک ماه بعد از زبون isfj الان یک ماهی میشه که intp وenfp تو کما هستن ، intj و entj هر هفته میرن بیمارستان و امیدوارن enfpو intp بیدار شن ، اما تا الان جفتشون تو کما هستن همه نگرانن infp و isfpساکت تر از همیشه شدن ، هیچی معلوم نیست ، دکتر گفت احتمال داره intp بم.ره ولی enfp فقط بیهوش شده الان همه بیشتر نگران حال intp هستن ...

از زبون intj اصلا باور نمیکنم .... که intpهمچین کاری کرده باشه .... فقط یک روز حواسم بهشون نبود! یعنی جدا intp اینقد سر به هواست؟ آه ... فعلا فقط میشه امیدوار بود ..‌‌

" ذهن intpاز زبون intp" من من کجام ؟ enfpاون کجاست ؟ چرا هیچکس اینجا نیست ، این یه شوخیه دیگه مگه نه estp ؟ بگو یه شوخیه لعن.تیه دیگس اون زن کیه؟ آه یادم اومد اون زن موقرمز همون چشمایی رو داره که احساس میکردم داشت منو میدیده بهش گفتم تو کی هستی؟ گفت:( اوه بیدار شدی من ماری هستم همون کسی که بهت پیشنهاد بازی رو داد منو یادته؟ خب بازی شروع شده ! میدونی هر دقیقه تو اینجا معادل ۱ روز تو دنیای واقعیه ؟ خب به زودی شخصی به اسم تریسا محلولی میسازه که باعث ایجاد زا.مبی میشه! تو باید جلوشو بگیری وگرنه می.میری تریسا یه دختر با موهای زرد و دوچشم قرمزه پیداش کن اگه جلوشو نگیری دنیا از بی.ن میره!

اضافه