ایکاش قول نمیدادی !

به گل فروشی رفتم ، دسته گل ارکیده را خریده ام ؛ گل مورد علاقه اورا . دسته ۷ شاخه گل ارکیده داشت ، دقیقا عدد مورد علاقش . بگذریم . امیدوارم خوشش بیاید .

خیابان هارا یکی یکی طی کردم . امیدورام لباس خوبی را پوشیده باشم . اگر نمی‌دانید برای چکاری دارم میروم ، دارم میروم به ملاقات بهترین دوستم .

امروز روز تولدش است . یکی از بهترین روز ها . زمانی که برای ۱۸ سالگی صبر می‌کرد تا ماشین مامانش که رنگ قرمز خیلی خوش رنگی را داشت بگیرد و باهم به مکان های مختلف سربزنیم .

به مکان مورد نظر رسیدم . صندلی را برداشتم نشستم و به سنگش نگاه کردم . گفتم : ایکاش حداقل قول نمیدادی که تا ابد باهم بمونیم چون نمیدونستیم انقدر زود این دوستی تموم میشه بازم تولدت مبارک .

...𝙰𝚗𝚍 𝚝𝚑𝚎 𝚎𝚗𝚍