13 اسلاید پست توسط: Irina انتشار: 2 هفته پیش 96 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
اگه خوشت اومد لایک کن𔘓
کلمهی انگلیسی Vampire از واژهی آلمانی Vampir وارد این زبان شده است. زبان آلمانی نیز این واژه را در قرن هجدهم از زبان صربی قرض گرفته.در زبان صربها عبارت «вампир» (یا همان Vampir) برای اشاره به خفاشها یا موجوداتی که توانایی پرواز کردن دارند به کار میرود.
البته نظرات و تئوریهای مختلفی دربارهی معنی این کلمه وجود دارد. تئوری دیگری میگوید که این واژهی اسلاوی، از لغتی ترکی گرفته شده که به معنای «موجودی شیطانی و پلید» یا حتی «جادوگر» است.این کلمه در سایر زبانهای اسلاوی به اشکالی چون Vampir، upír یا حتی upyr نیز نوشته میشود.
تاریخچهی این موجودات افسانهای را میتوان به اسطورههای کهن یونانی نسبت داد. «فقط ومپایرها هستند که میتوانند یک ومپایر دیگر به وجود آورند». پس با این حساب اگر ومپایرها فقط از ومپایرها زاده میشوند، پس نخستین ومپایر دقیقا از کجا آمده است؟!باید از ابتدا یک ومپایر وجود داشته باشد تا بتواند دیگران را نیز به نفرین خودش دچار کند.
طبق افسانهها نخستین ومپایر تاریخ، از ابتدا نه یک خونآشام، بلکه یک انسان کاملا معمولی بود. او که «امبروجیو» نام داشت، مردی ایتالیایی، جوان و ماجراجو بود که همین ویژگی، او را به شهر «دِلفی» در یونان باستان کشانداو در آنجا با ماجراهای فراوانی روبهرو میشود و برخوردهای معتددش با خدایان آن سرزمین، باعث میشود دیگر هیچ وقت آن مرد سابق نباشد.
همه چیز با «آپولو»، خدای خورشید آغاز شد. او در اثر عصبانیت، امبروجیو را نفرین کرد و چنین شد که او برای همیشه ناچار شد پوست بدنش را از اشعههای آفتاب دور نگه دارد؛
طبق شنیدهها، ومپایرهای اروپایی میتوانند به موجوداتی مانند سگها، گربهها، اسبها، خوکها، الاغها، گوسفندها، گرگها و حتی مارها تبدیل شوند. اما نویسنده ای به نام استوکر در داستان خود خفاشها را برگزیده بود. شاید به این خاطر که او در زمان نگارش رمان دراکولا، در شهر ویتبای انگلستان ساکن بود، مکانی پر از خفاشهای بزرگ و ترسناک.
یکی از مهمترین و جالبترین ویژگیهای ومپایرها این است که آنها نمیتوانند بدون دعوت به خانهی کسی وارد شوند. این یعنی اینکه اگر در خانهی خودتان بمانید، میتوانید با خیال راحت از شر آنها در امان باشید.
ومپایرها هم همانند سایر موجودات، میمیرند، کشته میشوند، دچار بیماریهای مختلف میشوند و درنهایت از بین میروند. اما تواناییهای مختلف آنها این اجازه را میدهد که نسبت به مردم عادی، زندگی بسیار طولانیتری داشته باشند.
نور آفتاب از مهمترین نقطه ضعفهای ومپایرها است. نخستین ومپایر به خاطر خشمگین کردن آپولو، خدای خورشید، به این نفرین دچار شد و به ناچار، همیشه خودش را از نور آفتاب دور نگه داشت
چیزهای دیگری همانند آب مقدس هم ومپایرها را میسوزاند. آنها میتوانند با سر و شکل انسانیشان در جوامع آدمیزادها رفتوآمد کنند. اما هرگز نمیتوانند به مکانهای مقدسی چون کلیساها بروند..
هنریش آگست اوزنفلدر کسی بود که در سال ۱۷۴۸ نخستین شعر دربارهی ومپایرها به او نسبت داده شد. ابیات اصلی این شعر به زبان آلمانی نوشته شدهاند.
-به نرمی در گوشهای آرمیدهای؛ و من هراسان به سویت میآیم؛ و میبینم همهی خون بدنت تخلیه شده است.
ومپایرها اگرچه نمیتوانند از قبر بیرون بیایند و با گاز گرفتن دیگران خونشان را آلوده کنند؛ اگرچه داستانهایی مانند خفاشها، نور آفتاب و آب مقدس همگی افسانههایی بیش نیستند؛ اما ومپایریزم هنوز هم بهعنوان یک سندروم و انحراف روانی، در دنیای مدرن دیده میشود.
13 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
24 لایک
خیلی قشنگ بود 💓
مرسی💓
ولی رویای زیباییه
عالییی