

✦اردوگاه بطری های گمشده: تابستان است و همه راهی اردوگاه شده اند، هر کدام از بچه هایی که در این مکان حضور دارند دارای استعداد های ویژه ای هستند. یک بطری که از استعداد خاصی پرشده به اعماق دریاچه انداخته می شود و اتفاقات عجیبی بطور پیوسته به وقوع می پیوندد.

✦بیست و سه: پاشا ، ساکن نوجوان بلوک 23 شاهد اتفاقات عجیب و غریبی است که هیچ کس باور نمی کند؛ اما عاقبت او و تعداد زیادی از دوستانش که او را باور کرده اند به ناچار در پی کشف حقیقت می روند. حقیقتی که از بلوک 23 و موتورسواری مرموز آغاز می شود و تا جهان های ناشناخته ی موازی پیش می رود.

✦پایین: پدر و مادر پات و کوپ که هر دو دانشمند هستند، انتظار دارند فرزندانشان هم باهوش و درسخوان باشند، اما هیچ کدام از آنها علاقهای به درس خواندن ندارند. کوپ عاشق کتاب «سفر به مرکز زمین» است و دوست دارد اعماق زمین را ببیند. او شروع میکند به کندن تونلی طولانی در حیاط خانه. پات هم در کندن تونل به برادرش کمک میکند، تا اینکه تونل به لولهی گاز برخورد میکند و انفجار بزرگی رخ میدهد. کوپ و پات میتوانند از این سانحه جان سالم به در ببرند ولی این اتفاق باعث میشود پدر و مادر کوپ و پات محدودیتهای زیادی برای آنها در نظر بگیرند. کوپ بیخبر خانه را ترک میکند و بعد از یک سال نامهای به پات مینویسد و به او میگوید در نیوورک است. پات تصمیم میگیرد به دنبال برادرش برود.

✦آتیکا(دنیای زیر شیروانی): آتیکا داستان سه نوجوان است که برای پیدا کردن یک ساعت گم شده به زیرشیروانی خانۀ تازهشان میروند و این جستجوی ساده به سفری پرماجرا تبدیل میشود که هرگز فراموشش نمیکنند. سفری که آنها را عمیقتر و مهربانتر میکند.

✦ماه بر فراز مانیفست: آقای گیدئون شغل ثابتی ندارد و دائم در سفر است و دخترش آبیلین را هم با خود میبرد. پدر که نگران آبیلین است او را به شهر مانیفست میفرستد که رازهایی دارد. دوشیزه سادی، پیشگوی شهر داستانهایی برای آبیلین تعریف میکند که همهمردم مانیفست در آنها حضور دارنند جز پدرش!

✦اسم من میناست: «مینا» عاشق شب است. وقتی همه در خوابی عمیق هستند، او از پنجره به نور نقره ای ماه نگاه می کند. «مینا» در سکوت شب حتی می تواند صدای ضربان قلبش را نیز بشنود. این همان زمانی است که او احساس می کند همه چیز امکان پذیر و تخیلش رها شده است. یک دفتر یادداشت روی میز او قرار دارد که انگار همیشه آنجا بوده است. «مینا» قبلا گفته بود که می خواهد از آن به عنوان دفتر خاطرات خود استفاده کند، و یک شب بالاخره، او نوشتن در این دفتر را آغاز می کند. «مینا» همزمان با نوشتن، به اکتشافات جالبی درباره ی خودش، جهان پیرامون، افکارش و آرزوهایش دست می یابد.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پایین و خوندم خیلی قشنگ بود
اسم من میناست رو دوست نداشم و همین جور ماه بر فراز مانفیست.ولی هرکی یک سلقه ای داره
عالیییی
راستی چه جالب... آبیلین و آیلین😅🤦🏻♀️
آره جالبه💕
عالیی
مرسیی💕