آبشار شگفتی ( آبشار جاذبه) p1

داستانی در مورد انیمیشن معروف آبشار جاذبه

سلام اسم من دیپر پاینزه تابستون سال قبل من و خواهرم میبل به آبشار جاذبه رفتیم و چیز های زیادی کشف کردیم و دنیا رو از دست بیل سایفر نجات دادیم الان دقیقا اول تابستون هست و منو میبل وسایلمون رو جمع کردیم و آماده رفتن به آبشار جاذبه ایم میبل تمام راه داشت با والدرز بازی میکرد ... من هم گاهی میرفتم تو فکر گاهی هم جورنال میخوندم ،اشتباه نکنید خودم شروع به نوشتن یک جورنال کردم .، مطالب جورنال های عمو فورد تو این ۲ جلد جورنال هایی که خودم نوشتم هست ، درسته بیل جورنال های عمو فورد رو نابود کرد اما من ازش چک نویس داشتم🙃و تو این جورنالی که نوشتم و اسمش رو گزاشته ام( فورنال ) تجربیات خودم هم هس 🙂امیدوارم امسال اتفاق بد یا عجیبی نیفته...

۳ ساعت بعد .... از زبون دیپر رسیدیم آبشار جاذبه ... چقدر آدماش تغییر کردن .. مثلا پاسیفیکا موهاش رو کوتاه کرده یا گیدین قدش بلند شده .... رسیدیم معما کده ی شک ... رفتیم تو هیچکس نبود یه تابلو رو دیوار بود که نوشته بود :( معما هارو دنبال کنید پیدامون میکنید - از طرف سوز و ملودی ( د*وس* دختر سوز) -) معما هارو دنبال کردیم یعنی من و میبل تا رسیدیم به سوز و ملودی سوز:( رفقا چه معما های باحالی درست کرده بودین!) دیپر:( مگه شما درست نکرده بودین؟) میبل:( اگه هیچ کدوممون نبوده پس کار کیه؟ )

همه به بحث پرداختند تا اینکه فهمیدند دور مجسمه ی بیل جمع شده اند! ناگهان شخصی از درون جنگل بیرون آمد! دختری با موهای صورتی ،کلاه معلق بر روی هوا، کت بلند صورتی ،چشم بندی مثلثی بر روی چشم راستش و عصایش که آن هم صورتی و مشکی بود بیرون آمد و گفت:( سلام بر دو قلو های پاینز و سوز و ملودی ! من سویل سایفر هستم! خواهر بزرگه ی بیل ! آروم باشید ااومدم ازتون معذرت خواهی کنم !) دیپر:( معذرت خواهی ؟ برای چی؟ ) سویل:( راستش رو بخواید خاندان سایفر اصلا اهل نابودی و خرابکاری نیس فقط بیل یکم شیطون‌... ) دیپر : (یکم؟ )سویل :( باشه حالا خیلی ولی من اومدم به بیل رو یه تنبیه درست و حسابی کنم ! )

بعد خطی دور مجسمه ی بیل کشید و چکمه اش را محکم بر روی خط کوبید

اضافه