°•فاکساس درون من°•

زندگی تغییر خواهی کرد... } _باید توی ۹سالگی تبدیل میشدم ولی دیگه هیچ امیدی نیست. _ذهن تو و مغز انسانیت قرار نیست از بین بره «ناعو»تو تبدیل میشی ولی دیر تر از بقیه. لطفا قبول کن ناعو. _ولم کن ناتو من ناعو هستم و باید تا ۹سالگی یه فاکساس میشدم و جز روباه انسان هم بشم ولی... خیلی حرفا مونده فاکساس ها نیمه روباه و نیمه انسانن. اونا یه جورایی روباه هایی هستن که با مغز انسان متولد میشن. و اون دعوای منو خواهرم بود راجب اینکه من انسان نمیشم. خانواده من از 10 نفر تشکیل شده 8 بچه و مامان بابا یا به عبارت دیگه بگم، 5دختر5پسر . اطلاعات راجبشون: ال آی( مامان)۴۵ساله، جیفن( بابا)۵۰ساله، ماعولا (دختر)۱۸ساله و جیف(پسر )۱۸ساله، ماوکا( دختر)۱۵ساله و جیو( پسر)۱۵ساله، ناتو (دختر )۱۴ساله و جیل( پسر )۱۴ساله، من ناعو(دختر )۱۱ساله، جنال(پسر)۱۱ساله.

اکتبر«10»🌝 _ناعو ، ما میریم به یه کمپ دوست یابی توی شهر. به نظرت میتونی تنها بمونی اونم یه هفته؟! _چرا میخواید برید کمپ _چون از سالها زندگی توی جنگل خسته شدیم. _داری میندازی گردن من چون تبدیل نشدم. جنال:«منم نمیخوام بیام،ناتو» _وای حوصله تو رو ندارم جنال!چرا نمیخوای بیای؟ _چون خواهرم تنها نباشه. _هی! خودم بلدم از خودم مراقبت کنم _تو که هنوز تبدیل نشدی. _اه! دارم بهت میگم از پس خودم برمیام مگه تو بزرگتری؟؟! _بس کنید! ناعو باشه تنها بمون اما مراغب خودت باش _میشه ولم کنی؟ •••••••••••••••••••• خستم! بالاخره رفتن. _خیس خیس این صدای چیه؟! _بومممم💥من دزدکی اومدم تا مراقبت باشم _ها! عه! چی؟

_خوشحالی نه؟ _فقط برو از جلوی جشمم دور شو _مگه تو بزرگتری؟ _ فقط برو. _نمیرم و یک چیز رو مخ دیگه. خانواده ما کمی متفاوته و کسی که تبدیل بشه یه قدرت کوچیک به دست میاره ؛ یک قدرت که هیچکس نباید راجع بهش خبر داشته باشه جز خود خانواده ما. و از شانس بد من برادر دیوانه من که دزدکی اومده تا مثلاً مراقب من باشه و جوری رفتار کنه که انگار بزرگ‌تره این قدرت رو داره که ذهن آدما رو بخونه یا به عبارت دیگه «تله پورت». نقشه فرار ازش دارم ولی اون منو میشناسه و صد درصد از من دیرتر میخوابه و ذهنمو میخونه. ۱۰۰%الانم داره ذهن منو میخونه. لعنتی! من دوست دارم تنها باشم؛ _شاید بهتره تو هم یه دوست پیدا کنی! _خودت اول پیدا کن بعد بیا به من بگو. _من دارم سعیمو میکنم تو هم تلاش کن. _نه، نه، نه و نه. تو زندگیم دخالت نکن جنال.

_باشه. _چیکار کنم میری؟ _من نمیرم! _ناتو تورو فرستاد درسته؟ و اونجوری گفت که من ناراحت نشم درسته؟ _وای! تو خیلی باهوشی! _مگه تو هوش منو دیدی؟ هیچکس هنوز منو نمیشناسه حتی خودم. _تاحالا به این فکر کردی رابطمونو باهم بهتر کنیم؟ _نه _بیا بریم به شهر قبل از اینکه برگردن ما برمی گردیم. میخوام شهرو ببینی! _چی میگی؟ میرم به اتاقم. میخوام خرت و پرت های بچه گیم رو بندازم دور. اول از باکس شروع میکنم. عه این دفتر بچه گیمه. اونموقع باور داشتم فاکساس هستم. یادداشت میکردم وقتی انسان شدم، چیا رو دیگه ندارم. خستم، از این زندگی خستم، من نامه ای مینویسم و فرار میکنم. باید اینکارو بکنم.

اکتبر«11»⛓️ وقت فراره! نقشه ای ندارم.ساعت۱۲شب شده و من الان فرار میکنم ولی چجوری؟ چقدر احمقم من! همینجا مینویسمش. ••••••••••••••••••••••• 1_با احتیاط بیدار یا خواب بودن برادرمو چک میکنم. 2_غذا برمیدارم. 3_آروم فرار میکنم. 4_تا ده متر آرام راه میروم و بعد با سرعت تمام میدوم. 5_میرم توی روستا زندگی میکنم. •••••••••••••••••••••••• تمام! خب شروع! اون خوابه. آرام و آرام. غذا و آب برمیدارم. لعنتی بیدار شد. حالا بدترین کارو میکنم. میدوم و میدوم به قدری سریع میدوم که پیدام نکنه. چی شد!!! من الان فرار کردم؟!!! حدودا پنجاه متر دور شدم. اصلاً باورم نمی‌شه. یه روزی برمی‌گردم و سر می‌زنم اما فعلاً راه پر پیچ و خمی دارم تا به روستایی برسم که چندین هزار کیلومتر از این جنگل دورتره الان ۱۲ شبه احساس می‌کنم باید باز هم بدوم تا هرگز پیدام نکنه .هیچکس؛ هیچ وقت؛

اصلاً حوصله دویدن و راه رفتن رو ندارم فقط می‌خوام بخوابم که انرژی بگیرم ولی ای کاش می‌تونستم بخوابم مجبورم تا فردا صبح بدوم تا مطمئن بشم دیگه دنبال من نمیاد. راه پرپیچ و خم و سختیه. من باید تمام سختی‌ها رو تحمل کنم. راستش رو بخواین الان دارم برای زندگی ، برای زندگی راحت می‌جنگم. ولی آخه یکم فکر هم خوبه‌ها! صد در صد اگر من تا صبح بدوم آسیب می‌بینم .همین یک ساعت می‌دوم بعد می‌خوابم .خستگی در چشمانم برق می‌زنه اما باز هم ادامه میدم. بالاخره بعد یک ساعت دویدن رسیدم به یه تابلو که مسیرم رو روشن کنه. روی تابلو نوشته ۵۰۰ کیلومتر تا کلیفور ؛ اما راه من خیلی طولانی‌تر از کیلیفور عه. من باید به روستای هاستا برم. روستای هاستا نزدیک‌ترین روستا و خب راستش رو بخواید خیلی دوره. اما فکر کنم مشکلی نداشته باشه که کنار اون تابلو بخوابم و فردا صبح با انرژی ادامه بدم.

تمام🧋 امیدوارم خوشتون اومده باشه ببخشید اگر غلط املایی داشتم برای بعدی ۵ لایک بعدی ۲۰ صفحه می‌باشد و ناظ⃢ر عزیز:💥 اینطور که این پست رو می‌بینی قضاوت نکن ؛ خیلی براش زحمت کشیدم. اینکه برای تایپ کردنش این همه وقت گذاشتم؛ برای خود ساختنش خیلی دردسر داشت و برای فکر کردنش هم باید وقت می‌ذاشتم پس لطفاً منتشر کن. 🪼🪽