20 اسلاید پست توسط: ★نیلی خبیثツ انتشار: 1 ماه پیش 9 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
★تاریخچه کامل غزنویان★
امپراتوری غزنوی (در منابع غربی)یا غَزنَویان (۹۷۷–۱۱۸۷ م) (۳۴۴ ه.ق - ۵۸۳ ه.ق) یک امپراتوری تُرکنژاد با فرهنگ ترکی-ایرانی و سنیمذهب بود که از ۹۷۷ تا ۱۱۸۶ میلادی؛ به مدت ۲۰۹ سال در بخشهای شرقی ایران بزرگ به ویژه خراسان بزرگ و افغانستان امروزی حکومت کرد و به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تأیید خلافت عباسی بود. شهرت این امپراتوری در جهان، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام داده است.
پرچم غزنویان
امپراتوری غزنوی در اوج گستره خود تحت حکومت سلطان محمود غزنوی
◈وضعیت:امپراتوری
◈پایتخت:غزنین(۹۷۷–۱۱۶۳)... لاهور(۱۱۶۳–۱۱۶۸)
◈زبان(های) رایج:فارسی (زبان رسمی)عربی (زبان شرع)
ترکی (زبان ارتش)
◈دین(ها):اسلام سنی,هندویسم
◈حکومت:پادشاهی موروثی
سلطان:
• ۳۶۶–۳۸۷
سبکتگین
• ۱۱۶۰–۱۱۸۶
خسرو ملک
وزیر:
• ۹۹۸–۱۰۱۳
ابوالمعالی حسن اسفراینی
• سده دوازدهم
ابوالمعالی نصرالله منشی
تاریخ:
• بنیانگذاری
۹۷۷
• فروپاشی
۱۱۸۶
مساحت:
۱۰۲۹ م.
۳٬۴۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع (۱٬۳۰۰٬۰۰۰ مایل مربع)
واحد پول:
دینار هریوه
پیشین:صفاریان، سامانیان
پسین:غوریان، امپراتوری سلجوقی
امروز بخشی از:
ایران
افغانستان
پاکستان
تاجیکستان
ترکمنستان
ازبکستان
هند
قرقیزستان
قزاقستان
آلپتگین یکی از سپهسالاران تُرکنژاد در دستگاه سامانیان بود که برخلاف تصور بسیاری بنیانگذار سلسله غزنویان نبوده بلکه مقدمات شکلگیری این امپراتوری در غزنه را آماده کرده است. سبکتگین پس از جانشینی بر فرمانروایی غزنه که پیش از آن در چهار دوره به دست آلپتگین و پسرش و دو غلام ترک دیگری بود، سلسلهٔ خود را تأسیس کرد.
سبکتگین بنیانگذار این دودمان، جزوی از قبیله برسخان بود. به عقیده مورخان ممکن است قبیلهٔ برسخان بخشی از ترکان قرلق باشد. سبکتگین پیرامون سال ۹۴۲ میلادی در بارسغان (شهری در قرقیزستان امروزی) به دنیا آمد.
از آنجا که غزنویان نخستین پایههای شهریاری را در شهر غزنی آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند. نامآورترین شهریار این دودمان سلطان محمود غزنوی پسر سبکتگین، سلطنت غزنوی را مستقل ساخت و تا آمودریا، رود سند و اقیانوس هند در شرق و تا ری و همدان در غرب گسترش داد. در زمان سلطنت سلطان مسعود یکم پسر محمود، با شکست غزنویان از ترکان سلجوقی در نبرد دندانقان (۱۰۴۰ میلادی)این دودمان رو به ناتوانی گذارد و چندی بعد بستر حوزه فرمانرواییاش به افغانستان، پاکستان و بخشهایی از هندوستان کنونی محدود شد. ادامهٔ حکومت غزنویان در هند از نظر هنردوستی و توجه به شاعران پارسی سرا و گسترش زبان پارسی از اهمیت بالایی برخوردار است.
سرانجام در سال ۱۱۵۱ میلادی، سلطان بهرام شاه، غزنی را به سلطان غوریان، علاءالدین حسین واگذار کرد. هر چند غزنویان غزنی را پس گرفتند، اما شهر را دوباره به ترکان اوغوز واگذار کردند که آنها نیز به نوبه خود آن را به دلیل حمله محمد غور از دست دادند. غزنویان در پاسخ، به لاهور، پایتخت منطقه ای خود کوچیدند. در سال ۱۱۸۶ میلادی، لاهور نیز توسط سلطان غوریان، محمد غور فتح شد و حاکم غزنوی آن خسرو ملک به زندان افتاد و مدتی بعد اعدام شد.
قلمرو دولت غزنوی در سال ۱۰۰۰ میلادی
قلمرو دولت غزنوی در سال ۱۱۰۰ میلادی (بعد از شکست از دودمان سلجوقی و محدود شدن قلمرو به افغانستان و شمال غرب هند)
در اواخر حکومت سامانیان یکی از سرداران ترکمن این سلسله به نام آلپتگین کوشید با همدستی عدهای دیگر، یکی از اعضای خاندان سامانی به نام نصر بن عبدالملک بن نوح را به حکومت برساند اما نتوانست و پسر عموی وی یعنی منصور بن نوح به جای وی بر تخت نشست. پس از این ماجرا البتکین راهی شهر غزنین در افغانستان کنونی شد و در آنجا حکومت را به دست گرفت.
دولت سامانی که حکومتی ضعیف بود و از سمت فرارود (ماوراءالنهر) نیز با حکومت مسلمان و ترکنژاد ایلک خانیان درگیر جنگ بود به ناچار حاکم بودن البتکین در غزنین را پذیرفت. البتکین تا پایان عمر خود در شهر غزنین اقامت گزید اما دولتی که وی بنیاد نهاد پس از آن به علت انتساب به شهر غزنین به حکومت غزنویان مشهور گشت.
یکی از نامدارترین جانشینان آلپتگین داماد وی سبکتگین بود. سبکتگین با نشان دادن شایستگی خود به بزرگان ترکمن توانسته بود پشتیبانی و اعتماد آنها را به خود جلب کند. همگام با این دگرگونیها در غزنین، دولت سامانی به ضعیفترین زمان خود رسیده بود و دچار مشکلات پرشماری بود. سبکتگین ضمن اعلام وفاداری به حکومت سامانی برای سرکوب سرداران یاغی پنجاب راهی آن دیار گردید و توانست اوضاع را تا اندازهای به نفع سامانیان آرام کند. سامانیان نیز به پاسداشت این خدمت وی، نه تنها وی را در مسند حکومت غزنین استوار کردند بلکه اداره خراسان را نیز به پسر وی محمود واگذاردند و سلطان محمود نیز با سود جستن از امکانات این منطقه پهناور و آباد توانست بر قدرت خویش بیفزاید. محمود پس از درگذشت پدر به حکومت غزنین دست یافت.
در همین اوضاع و احوال ایلکخانیان به فرارود تاختند و با تصرف بخارا و پایتخت سامانیان و سرزمینهای جنوب آمودریا به عمر این دودمان پایان دادند و این باعث گردید سلطان محمود به استقلال کامل برسد. خلیفه عباسی نیز وی را مورد تأیید قرار داد. دوران سی و سه ساله حکومت محمود بیشتر به جنگ با دولتهای پیرامون و افزون کردن متصرفاتش گذشت. وی در بیشتر این نبردها پیروز میدان بود و علت نیز علاوه بر استفاده وی از سپاه کارآمد و مجهز که ویژه توجه خود سلطان محمود به امور نظامی بود، درگیریها و ضعف داخلی دولتهای پیرامون نیز افزون بر علت شد که وی راحتتر به پیروزی برسد؛ مثلاً سلسله آل بویه دچار تجزیه شده بود و دولت آل زیار در محدوده گرگان حاکمیت ضعیفی داشت.
بازماندگان صفاریان نیز در سیستان دچار اختلافات خانوادگی بودند و هندوستان نیز در شرق باوجود ثروت انبوهش دارای یک وحدت سیاسی نبود.
نوزایی (رنسانس) زبان، فرهنگ و ادبیات فارسی در دوره ترکان غزنوی در قرن یازدهم میلادی صورت گرفت. دربار امپراتوری غزنوی به دلیل حمایت از ادبیات فارسی چنان مشهور بود که شعرایی همچون فرخی سیستانی برای ادامه فعالیت به نزد آنان سفر کردند. مجموعه شعر کوتاه عنصری (شاعر پارسیگوی) به سلطان محمود و برادرانش نصر و یعقوب اختصاص یافتهاست. سلطان محمود، غزنی را به مرکز آموزش علوم تبدیل کرد و فردوسی و ابوریحان بیرونی را به دربار خود دعوت نمود. او ترجیح داد که شهرت و جلالش به زبان فارسی ثبت گردد و صدها شاعر پارسیگوی در دربار او جمع شدند. وی کتابخانههای زیادی از ری و اصفهان به پایتخت خود آورد. با فتح ری و اصفهان به دست سلطان محمود، ادبیات فارسی در آذربایجان و عراق عجم گسترش یافت.
غزنویان نوشتههای تاریخی به زبان فارسی تدوین کردند. تاریخ بیهقی که در نیمه دوم قرن یازدهم نوشته شدهاست، نمونه ای از آن است. با فتح شمال هند توسط سلطان محمود غزنوی، فرهنگ و ادبیات فارسی به لاهور راه یافت شد، که بعدها شعرای مشهوری همچون مسعود سعد سلمان در هندوستان پرورش یافتند. لاهور، تحت حکومت غزنویان در قرن یازدهم، دانشمندان پارسی را از خراسان، هند و آسیای مرکزی جلب کرد و به یک مرکز مهم فرهنگی زبان و ادبیات پارسی تبدیل شد.
اگرچه پادشاهان غزنوی و فرماندهان نظامی آنها اصالتاً ترک بودند، ولی از نظر ترویج زبان فارسی و حمایت از شاعران پارسیگوی، اهتمام شاهان غزنوی برای گسترش زبان و ادب پارسی، بیشتر از رقبای ایرانی خود یعنی سلسله آل بویه بود که از شعرای عرب تمجید کرده و حامی بزرگ و مروج زبان و ادبیات عربی بودند.
20 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
25 لایک
چشمانش (بررسی)
ناظران زیبا توروخدا🥺
جهت توجه این ناظری که گفت فیکشنه. اینا فیکشن نیست تک پارتیه
ادمین زیبا پین؟
فرثت
فرثت
بله بله