همه هستین
بالا رو نیگا
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
71 لایک
همه هستین
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
لطفا خاطره های قابل پخش بگین (:
باران یک بار وقتی توی اردو بودیم و داشتیم آهنگ می خوندیم دبیر پیام (محمدی) اومد و گفت خاطرات شمال ...... آفرین بقیهش با تو😁
جدییییییی
بله بله با مهدی و رامتین دیگه ، جناب بارانی درس ها روتون خیلی فشار آورده
آها راست میگین
وایی منم اون فیلمه رو دیدم تو پینترست ولی خب از شانس خوبم تنها بودم(مربوط به اس ۸)
منم دیدمش
@Black
آخی (: ماهم یه بار تو اتوبوس داشتیم میرفتیم اردو بعد اجازه داشتیم فلش آهنگ و اسپیکر ببریم داشتیم آهنگ خارجی گوش می کردیم ناظم گفت می فهمیمن داره چی میگه /:
______
نه نه ماعقب مونده ایم🤝🤝
واقعا
هعی چه دوره زمونه ای شده /:
تف
ادامه هم داره.اقا خلاصه که بعدش رفت بعد اون نماینده مظلوم اومد .مدیر مگه ول میکرد؟دوباره ی دور دیگه هم اومد تو کلاس به نماینده بدبخت ر*ید😂.بیچاره گریش گرفت😔😂
نماینده مظلومممممممم
بدبخت هنگ بود نمیدونست چرا داره بد و بیراه میشنوه😂😔
ما بعد امتحانا رفتیم تو راهرو با بچه های اکیپ ۵ نفر بودیم.
قبل اینکه دبیر ریاضی بیاد سر کلاسمون نماینده کلاس هم نبود، با بچه ها رفتیم تو راهرو جلوی کلاس دور هم جمع شدیم پا میکوبیدیم زمین شعر میخوندیم:) خیلی هم تو فاز بودیما یهو مدیر جلل خالق اومد داد میزد سرمون مگه نمیدونید زیرتون بچه ها دارن امتحان میدن.شما بیشعورید چون شعور ندارید مشکل از نبود شعوره که انقدر بی شعورید😂😂 بعدش ما در رفتیم اون داد میزد تا رفتیم سرکلاس اون پشت مشتا قائم شدیم.مگه عمون میداد حالا؟ اومد تا کلاس دادوبیداد😂
اوه اوه
دیوونس😂😂
یه خاطره مال پدرم بود خواستن از مدرسه فرار کنن ولی در ها قفل بود. رفتن تو بوفه قایم شدن مدیر مدرسه با بلندگو گفت آیدین می بینمت بیاین بیرون(آیدین بنده خدا قدش خیلی بلند بود). خدا رو شکر بخاطر اینکه یکیشون پسر یکی از معلما بود اخراج نشدن
نقشه فرارشون شاهکار بود.استفاده میکنم
نتیجه گیری : با یه قد بلند فرار نکن
😂😂😂😂
ای بابا با من نمی تونید فرار کنید 🤣
🤣🤣🤣🤣
بچه بودم برقمون زیاد میرفت خونه ی فامیلمون بودیم حوصلم سر میرفت
اونجا یک کاکتوس و نوار چسب بود.بعد من هعی دستمو میکردم تو کاکتوس با نوار چسب
میکندم و یک سرگرمی جالب برای من بود
سرگرمی جالبیه
یروز بچه هامون از بس زر زدن به معلم که ما اردو نمیرسم معلم گفت اوکی آماده شین هفته بعد شنبه قراره اردو داشته باشین اردو بیرونی ماهم ذوغ به ذوغ وسالارو آماده کردیم..تا وقتی که شنبه شد فهمیدیم نه تنها اردو بیرونی نبود بلکه باید با بقیه کلاس ها اردو درون مدرسه ای میداشتیم..
مدرسه ما همیشه با کلاس ما مشکل داشت خب ای زن ما قرار بود پیاده بریم پیک نیک نه که تو مارو سوار کنی ببری😑😑😑😑
درد و نفرین دردددددووونفرینننننن
هرساله همینه برامون
به ما گفتن که تو بهمن اردوی درون مدرسه دارید بعدش بردنمون سینما فیلمش هم بدرد عمه شون می خورد 🙄😑😒
گریه مکن که سرنوشت😔😔
بایدم حرفی نداشته باشی🤣
😂😂😂