پیش از آن‌که قهوه ات سرد شود

ژانر کتاب: فانتزی_تخیلی

فومیکو ۲۸ سالشه و اون زن جوان و زیبا و موفقیه که تو یا شرکت بزرگ کار می‌کنه. تو یکی از کارهاش با مردی آشنا شده و به هم علاقه پیدا میکنن. 🌚 همه چیز تک زندگی فومیکو طبیعیه تا اینکه یه روز مرد ازش می‌خواد همدیگه را ملاقات کنن...

وقتی که به کافه‌ای که همیشه می‌رفتند می‌رون متوجه می‌شون که کافه تعطیله .. آن‌ها در همون مطقه یک کافه پیدا می‌کنن که زیرزمین کوچکیه و مجموعا ۹ نفر در آن کافه جا می‌شوند و جای کوچکیه... مرد به فومیکو می‌گه می‌خواد برای کار به آمریکا برود، فومیکو به‌خاطر غرورش چیزی نمی‌گه و مرد هم اون رو ترک میکنه ..

در همین زمان فومیکو در یک برنامه مستند می‌فهمه کافه‌ای که در آن بوده‌اند طبق افسانه‌های محلی این فرصت را به آن‌ها می‌ده که به گذشته سفر کنن، اما هنوز هیچ گزارشی از یک سفر واقعی وجود نداره 👀 ... او به کافه میره و از صاحب کافه درخواست میکنه که به گذشته سفر کنه .. صاحب کافه به راحتی قبول میکنه ولی یسری شرط و شروط میزاره که ...؟

این کتاب تونسته با نزدیک ۴ ستاره نظر اکثر مخاطبارو به خودش جذب کنه 🌚

برش هایی از این کتاب : _ اینکه مادامی که در گذشته ،هستی نمیتوانی کاری انجام دهی که باعث تغییر زمان حال شود_ _از اونجا که آینده هنوز اتفاق نیفتاده، حدس میزنم‌ کاملاً به خودت بستگی داره_