میمممممممم البته تذکر بدم پارت چهارم.....)
کیوت خشن😈😈
16 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
124 لایک
میمممممممم البته تذکر بدم پارت چهارم.....)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
دلت میخواد عضو یه کلوپ باحال بشی ؟🎀
بیا کلوپ آفتاب☀️
تو کلوپ آفتاب شغلی زیادی هست🩷
و هر شغل برای خودش امتیاز داره✨️
هر هفته جشن میگیریم و خوش میگذرونیم🥳
وقتی روز تولدت بشه کلوپ رو به تو اختصاص میدیدم وبهت هدیه میدیم🎉
عجله کن بیا چون ظرفیت محدوده🍓🫰🏻
برای عضو شدن به پروفایل کاربر ☀️پاستیل☀️برو
منتظرت هستیم🫠
ادمین زیبا پین شه؟🫶🏻🥹
ج.چ عموم اینا اومده بودن خونمون یه دختر هم دارن همسنمه ازش بدم میاد بعد میخواست با من دست بده من دست ندادم...
آهویی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم😐😐😐
قدر دختر داییتو بدون
من دلم واسش یه ذرس
آخه واسه چی؟
وای یچیزی گفت ک من برم به مامانمبگم منم از قبل هی میگفتم خراب میهش و میگه نه
آقا من رفتم گفتم مامانم گفت نه وای بعد من با ی حالت شوخی زدم زیر گوشش جلو جمع😭😭😭
خاک تو سرممم برمیگرده به یکی دو سال پیش
خداروشکر دایی م اینا به روم نیاوردن وای
ولی دمشون گرم هردفعه میرم خونشون اصلا به رومنمیارن خیلیم ام پذیرایی میکنن😭😭😭
ولی جدی از روی شوخی زدم ولی دستمسنگین بود محکم صدا داد ازم ۲ سال بزرگتره🤝
عالی
عالی
یدفعه حواسم نبود وسط جمع زدم تو گوش دخترداییم
همه کپ کرده بودن🌚😔
عه منی که دختر دایی ندارم
غصهههههههههههههههههههههههه
غم
قدر دختر داییتو بدون
من دلم واسش یه ذرس
ماهم از هم دوریم
هر ۳ ماهی همدیگه رو میبینمم
اون عکاسه خواهرزاده یک نفره که به خاطر موقعیت های خالش به عالی ترین عکاس تبدیل شده
اهوم
بچه که بودم ...حدود ۷ سالم بود ... رفته بودیم عاروسی ...منم دیگه نپرسیدم عاروسیه کیه داماد کیه اصلا ارتباط فامیلیمون چیه ... دوماه بعدش با مامانم و زن عموهام جمع شده بودیم ...حرف عاروسی افتاد ..مامانم گفت عروس خوشگل بود ...منم اخم کردم گفتم کجاش خوشگل بود زشت بود دندوناش زده بود بیرون ..دیدم مامانم سرخ شده ...یه دفعه ای گفت ساکت باش عروسی داداش زنعموت بود.... یعتی عروس زن داداشش زن عموم بود ... یه نگاه به مامانم کردم ...یه تگاه به قیافه ی گرفته ی زن عموم ... ساکت شدم ...
یادش بخیر ماهم یه بار عروسی بودیم عروسه یوی از فامیلای مه بود اسمش صدف بود بعد گفتم مامان چرا صدف اینقدر فاز گرفته؟ قبل اینکه صدف خانم بشنوه مامانم ساکتم کرد و هیچی دیگه 🙂🙂
😪😪
واسه عمم خواستگار اومده بود بعد جلوشون خواهرم رو مثل سگ زدم😧💔
ایتس نات گود 😶😶
عالی بود🤩✨🌹
بک میدم