اولین اشنایی منو نیکولاس با ی دعوا شروع شد تویه یک گپ که آخرشم بلاکش کردم باورم نمیشد این پسر چقدر میتونه پرو باشه که هرچی دلش بخواد بم بگه اونم فقط بخاطره یک اتفاق که من اصلا نقشی توش نداشتم بی خودی همه منو آدم بده میدونستن خسته شده بودم ازین همه اتفاق های مسخره هر روزم یک اتفاق بود گوشیمو گذاشتم رو میزم و با بی حوصلگیه تمام لش کردم رو مبل چشامو بستمو تا یکم از عصبانیتم کم بشه که صدای یک نوتیف باعث شد چشامو باز کنم پیم از طرف یک ادمه ناشناس بود کلی اسکرین برام فرستاده بود دوتا اسکرین اولو باز کردم دیگه نتونستم ادامه بدم به خوندن بقیش حالم بهم خورد هه باورم نمیشد اکسم در حاله لا.........سیدنه با بقیه دخترا اونم بعده یک روز کات کردن یکی نبود بش بگه آخه دیونه بزار حداقل ی مدت از کات کردنت بگذره بعد شروع کن به ل....ا................سیدن هم خندم گرفته بود هم میخواستم به حاله خودم گریه کنم ولی آخرش تصمیم گرفتم دوش بگیرم
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
نزار کسی به عمق وجودت نفوذ کنه و از زیبایی های راز های قلبت با خبر بشه فقط رو خودت تمرکز کن
متن زیبایی بود:)
خواهش
عالی نوشتی
مرسی🥺💖
عالی
تنکس:)
وای عالی بود خیلی خوب بود 🎧🖤🚬
فداتشممممم منتظر پارت های بعدیش باش:)
حتما با کمال میل 🤓🤓
تنکس:))))
عالیی بود خسته نباشی🖤🖇
ممنونم زیبا:)