رمان طنز و تخیلی که حتما سرگرمتون می کنه
سحر _ آره داشت یادم می رفت مامان گفت بیا صبحونه بخور دیرت نشه
یه نگاه به ساعت کردم ساعت 7 بود و من باید تا ساعت 8:30 اونجا می بودم زدم تو سرم مو زود خدا حافظی کردم و حتی منتظر غرغر کردن مامانم نشدم تقصیر خودم بود که صبح چند بار ساعت هشدار رو قطع کرده بودم و دوباره خوابیده بودم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
41 لایک
جهت حمایت ❤️
یه سوال،این رمان واقعیه که داری ترجمش میکنی؟
خودم دارم می نویسم عزیزم🤗
جدی؟افرینن
خیلیییییی قشنگ بودددد🌸🌸🌸حتما آدمه بده
من عاشق کارت شدمممممم💘💘💘💘🤝
مرسی عزیزم 🥺🤍