پرونده سمیه و شاهرخ (p2)

خلاصه کوتاهی از پارت1: سمیه و شاهرخ دو نوجوون ۱۶ ساله که عاشق هم بودن و میخواستن ازدواج کنن ولی خانواده دوطرف بدلیل کم سن بودن مخالفت میکنن و سمیه که عملا به سیم اخر زد و روش مختلفی رو برای کشتن خونوادش امتحان کنه! ولی هر دفعه میفهمیدن و یه روز که سمیه با خواهر و برادر کوچکترش تنها بود به شاهرخ خبر میده و میاد و اونا به سپیده۱۳ ساله رو با کلک به طبقه بالا میکشونن و سپیده فرار میکنه ولی اون دوتا سپیده رو میگیرن و به سمت حموم میکشونن و...

شاهرخ دستش رو دور گردن سپیده میگیره و سمیه بلافاصله امپول هوا بهش تزریق میکنه! پس از اون،سپیده رو تو وان حمام میزارن ، وان رو پر آبش میکنن و خفش میکنن. پس از سپیده،شاهرخ برادر کوچیک سمیه به نام محمد رضا رو پیدا و بغل میکنه و همون کاری که باسپیده کرد رو تکرار میکنه.( گردنش رو فشار میده) سمیه نیز بلافاصله آمپول هوا رو به محمدرضای 5 ساله ، تزریق میکنه و اونو داخل وان کنار سپیده میخوابونه. یکی از تارگت های اصلی و بعدی سمیه و شاهرخ، مادر سمیه بوده اما اون روز به دلیل بیرون رفتن ، جون سالم ب در برده بود(بخدا دارم سعی میکنم فحش کششون نکنم که تستم رد نشه)

مادر سمیه قبلش به همسایه ها خبر دزد اومدن در خونشو میده و با اومدن پلیس، اونارو در خونه گیر میندازه. پس از چندین بار انکار، سمیه و شاهرخ بالاخره به تمامیه کاراشون اعتراف میکنن... دادگاه هردو نفر رو به قصاص محکوم کرد . اونجا شاهرخ برمیگرده به پدر سمیه میگه اگر میخوان مارو قصاص کنن موردی نداره.فقط بزارید یک روز قبل ازمردن من با سمیه عقد کنم و باهاش بمونم. سپس گفت تمایل داره به عنوان شوهر سمیه بمیره. سمیه با چهره ای وحشت زده، به پدرش نگاه میکرد. و اینجا واکنش پدر سمیه دیدنی بود!...

سمیه با گریه به پدرش میگه ک اگر بتونه اونارو ببخشه و رضایت بده باهم باشن، قول میدن ک دیگه این کارو انجام ندن. پدر سمیه که گستاخی و پررویی دخترش پی برده بود، ناامیدانه اونجارو ترک کرد اما پس از مدتی، برگشت و رضایت داد تا قصاص نشن. در نهایت شاهرخ توسط دادگاه به 10 سال زندان و سمیه به 12 سال زندان محکوم شدن. پدر سمیه پس از افسردگی ک گرفت اون خونه رو فروخت و از اونجا رفت. سرنوشت عشق سمیه و شاهرخ چی شد؟! باید بگم ک پس از آزادی، عشق و عاشقی کاملا از سرشون پریده بود و هر کدوم بدون به یاد آوردن دیگری، پی زندگی خودشون رفتن .

از اونجایی که هر دو ، مایه دار بودن، شاهرخ پس از آزادی به خارج رفت و سمیه در ایران فردی دیگر ازدواج کرد. سمیه دوبار ازدواج کرد و بچه هم داره ‌ در نهایت‌..سپیده و محمد رضا صرفا برای یک عشق بی سرانجام قربانی شدن . در رابطه با این پرونده کتابی به نام "گاندی ساعت 5 نشر چشمه" وجود داره.(تازه پولدار هم بودن😭🗿💀)

خب این پرونده تموم شد و سپیده و محمد رضای بیچاره هم که برای هیچ و پوچ کشـ/ـته شدن. ولی بنظرم با اینکه پدر سمیه رضایت داد ولی بازم حکمشون کم بود و باید حداقل بالای بیست سال زندانی میشدن( و بچه سمیه اگه اینجایی سلامم و به مامانت برسون و بگو اینقد دوسش دارم که حتی موقع خوابم دارم ذکر و خیرشو میکنم🗿) و خب بنظرتون حکمشون کم بود یا نه؟