داستانی که خودم نوشتم
گریه هیچ چیز را درست نمیکرد باید از این به بعد به عنوان یه بچه یتیم کار میکردم و مثل یک بچه ی یتیم زندگی ۱۲ سال بعد من حالا ۲۲ سالم شده بود و نه خانواده ای داشتم و نه دوستی ماهی ۵۰۰ دلار در میآوردم که برای خورد و خوراک من کافی نبود دنبال کار جدیدی بودم هرجا میرفتم من را رد میکردند و میگفتن باید حداقل دیپلم داشته باشی دیگر خسته شده بودم از زندگی هر شب در خواب آن رو را خواب میدیدم
وقتی داشتم به سرکار میرفتم روی نیمکت پارک کنار کارگاهی که توش کار میکردم روزنامه ای دیدم با خودم گفتم:《من که وقت اضافه دارم حداقل بزار چندتا خبر بخونم》 من فقط تا کلاس پنج ام سواد داشتم ولی باز هم به کارم میومد چیزی که دیدم باورم نمیشد جمال لام همان قاتل کل خانواده ی من تبدیل شده بود به یکی از پولدار ترین افراد شهر قیافه اش کامل یادم بود جمال لام واسه خانه ی بزرگی که داشت به یک خدمتکار نیاز داشت همان لحظه به فکرم اومد باید انتقام بگیرم
آن روز در کارگاه ۲ ساعت هم کار نکردم سریع رفتم و از اون گورستان برای همیشه بیرون آمدم رفتم سمت تلفن عمومی و به آن شماره زنگ زدم جایی که الانن جمال لام زندگی میکرد آنقدر بزرگ بود که حتی ورود به آن برای من افتخار داشت حقوق بهتری میداد نسبت به آن کارگاه وقتی وارد خانه شدم فهمیدم مثل اینکه این همان جمال لام است میخواستم همان جا مغزش رو سوراخ کنم ولی گفتم نه در موقع خواب اورا میکشم شب در اتاقکی که بودم زیر تخت نامه ای پیدا کردم که نوشته بود :《کسی که بعد من داری اینجا کار میکنی بدون که حدود ۱۰ روز دیگه از عمرت باقی نمونده پس سریع فرار کن》
هیچ ترسی از او نداشتم وارد آشپزخانه شدم و تیز ترین و بزرگترین چاقو رو برداشتم میخواستم کاری کنم زجر بکشد وارد اتاق او شدم او کامل خواب بود چیز به فکرم زد سریع پایین رفتم و نامه را برداشتم دوباره وارد اتاقش شدم چاقو رو دقیقا گذاشتم رو سینه اش و فشار دادم نامه را هم گذاشتم روی پتوی او صدای اه و ناله ی اون مرد کثیف حال من رو خوب میکرد ترسیده بودم وقتی دیدم دیگر صدای از اتاق نمی آید وسایلم را گذاشتم و فرار کردم در راه به سمت آلونک خودم فهمیدم داره صبح میشه احساس خیلی خوبی داشتم تو راه همش این رو زمزمه میکردم ببخش که تورا کشتم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
درود🌊🐚
پستت عالی بود🌊🐚
__________________________________________________
اگه میخوای عکس دلخواه خودتو با هوش مصنوعی بسازی به نظرسنجیم سر بزن🌊🐚
پین؟
آخر داستان
ببخش که تورا کشتم درواقع اسم اصلی داستان بود گیر دادن گفتن اسمو عوض کن واسه همون
این کامنت جهت حمایت از تست زیبای شماست.🌱