کلمه هایی که ای کاش می گفتم p4

فصل 2. شما هرگز نمی دانید

این فصل از همه دردناک تر است سازمان دادن. این فصل برای شعرهای عاشقانه است. آنهایی که - کسانی که آرزو می کنی می توانستی از ذهنت پاک کنی، اما آنها درست بودند. و آنها در این صفحات غم انگیز نوشته شده بود. گاهی آرزو می کنی که کاش بتوانی صورتشان را از خاطراتت پاک کنی، زیرا گاهی اوقات فکر می کنید که بهتر است بدون اینکه چهره آنها در شب در افکار شما تکرار شود بخوابید. اما شما برای آنها پشیمان نیستید، زیرا وقتی به گذشته نگاه می کنید در خاطرات به شما یادآوری می شود که شخص شگفت انگیزی وجود دارد و شاید این بار نشد کار کنید، اما شاید روزی فرد بهتری پیدا کنی این فصل شعرهای عاشقانه شماست از اینکه به گذشته نگاه کنید و خودتان را در مورد چگونگی آن تجدید نظر کنید می ترسید زیرا خیلی دلت براشون تنگ شده و بله!دلت براشون تنگ میشه. و شما مجاز به گفتن آن هستید، حتی اگر آنها دلشان برای شما تنگ نشود.

باورم نمیشه که دستای سردت بتونه اینهمه گرما رو به قلبم بیاره. من می لرزم به سمت ماشینم می روم و تو مجبورم می کنی کاپشنت را بردارم و آن را روی من می گذاری . ممنونم که واقعاً به من اهمیت می دادید و سرسختی من را تحمل کردید.

من نمی توانم باور کنم کسی رو مثل تو ملاقات کردم حتی بعد از سرگذشتی که من داشتم. خانواده یعنی هرکسی که شما تمایل دارید با او بجنگید

الان تو خانواده منی چون همه ما هر کاری رو برای تو انجام میدادیم هر چیزی که نیاز دارید ما همیشه برای شما اینجا هستیم. تو یه خانه داشتی که فقط آجر و سیمان داشت و در نهایت رها شد.او او با دستانش برایم خانه ای از چوب و گل ساخت که داخلش پر از چیزهایی فراتر از زندگی بود - پول همه چیز نیست

من داخل عشق بین مغز و روحت افتادم من داخل عشق چیزی که درون کیف پول و جیب شلوارت بود افتادم قلبت تقریبا خالی از چیز هایی است که تو به عنوان "قول " می دهی

من مطمئن نیستم عشق چیست چون ذهنم من رو از قبل فریب داده، اما اگر این چیزیه که من فکر می کنم پس من عاشق تو شده ام با چشمان گریان خداحافظی را زمزمه می کند و او می نشیند و به تماشای آتش بازی هایی که از او دور می شود نگاه میکند

ای کاش می توانستم زمان را متوقف کنم و تا آخر عمرم با تو باشم. دیدگاه جامعه بر زیبایی حتی مبتنی بر یک شخص نیست بر روح آن است بزرگ ترین اساس آنها جنگجویان و نوجوانان است

او من را دوست دارد… (شور در چشم) او دوستم ندارد… (خالی بودن در کلمات) او من را دوست دارد… (رفتار های محبت آمیزش) او دوستم ندارد… (متن های پراکنده) او من را دوست دارد… (لب ها فشرده) او دوستم ندارد… - گلبرگ ها شب خیلی ساکت است و من احساس می کنم فقط می توانم راجب تو درحالی که خواب هستی شعر بنویسم