امیدوارم منتشر بشه! پروانه و شمع .
در سیاهی رویایم به جست و جوی نوای ساده ای بودم ، هرچه میرفتم بیشتر به پوچی میرسیدم .
در این جهان سیَهرو هیچ سپیده دمی طلوع نمیکرد .
بر پیچ و خم ابرها پر میگشودم و در یافتن جست و جوی خویش هراسان هراسان میرفتم و میرفتم .
در ناگهان لحظه ای ، توقف بر بال هایم نشست ، چشمانم غرق در شوق و قلبم تنها یک ضربانش را از بدن پرشور و هیجانم دریغ نمیکرد .
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
33 لایک
قلمت 🛐🛐
اجازه دارم بزارم چنلم؟
همونطور که گفتم اینا نوشته های خودمن ، اگه اخرش تگم کنی چرا که نه ولی اگه قرار باشه به نام خودت باشه نه .!
اسمت رو میزارم
میخوای تگ بزارم خودت چک کنی:)
قلبم:)))))))
قشنگ بود
4 تا کامنت جهت حمایت :)
و همچنین انرژی مثبت :)
واقعا خوبه ادامه بده تو استعدادشو داری (الکی نمیگم باور کن) :))
ادامه بده واقعا زیباست
واقعا فوق العاده ای :")
خیلی خوب بودددددددددددددددددددد
داستانت عالیه (:
مطمئنم میتونی یکی از
بهترین نویسنده ها بشی !🌷
همینجوری به کارت ادامه بده و
از خودت بهترین نویسنده رو بساز .🔮
با آرزوی موفقیت:لونا 🌷
به کتابچه ی لونا نیز سر بزنید 🎍
اسم کتاب های کتابخانه ی لونا : دخترک گمشده 🌹
خوشحال میشم نظرت رو در مورد کتابچه هام بدونم 🍄
قشنگ بود!