من رفتگرم

من رفتگرم همه مرا میشناسند اما هیچکس تا حالا چیزی درباره من ننوشته است

شاعران و نویسندگان معمولا درباره چشمه ساران و جویباران مینویسند اما اگر کمی دقت کنند میتوانند مرا هم در میان چشمه ساران و جویباران ببینند

شاید حق داشته باشند اخر چی کسی حاضر است غزلی زیبا برای زباله بسراید یا قافیه های قصیده ای را با سطل های زباله ردیف کند یا با یک قطعه ادبی لطیف اشغال را توصیف کند

ولی من که زباله و اشغال نیستم من رفتگرم رفتگر یعنی کسی که الودگی ها را مروبد و پاک می کند پس همه مردم رفتگرند

ولی من که زباله و اشغال نیستم من رفتگرم رفتگر یعنی کسی که الودگی ها را می روبد و پاک می کند پس همه مردم رفتگرند

همه ی ما رفتگریم اما نمیدانم چرا بعضی رفتگر های دیگر خودشان را برتر از من میدانند ایا انها از من رفتگر ترند

چرا رنگ پوستین من و چهره و لباس من را مسخره میکنند چرا من را پایین تر از همی می دانند