
توی این پست با داستان زندگیِ سیریوس بلک آشنا میشی!:>

سیریوس بلک، اولین فرزند اوریون و والبرگا بلک در ۳ نوامبر سال ۱۳۵۹ به دنیا آمد. سیریوس، برادر بزرگتر ریگولوس بلک بود. اگرچه او وارث خانه ی بلک بود، با اعتقاد خانوادهاش به خلوص خو☆ن مخالفت کرد و از سنتها سرپیچی کرد. او همچنین در سال ۱۹۷۱ به مدرسه ی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز رفت و به جای اسلیترین، در گروه گریفیندور افتاد. از آنجایی که بقیه اعضای خانواده اش در اسلیترین بودند، او فرد عجیبی بود. با بدتر شدن رابطه سیریوس با خانواده اش، او دوستی مادام العمری با جیمز پاتر و ریموس لوپین به دست آورد.

او همچنین با پیتر پتیگرو نیز دوست بود. این چهار دوست، که به غارتگران نیز معروف هستند، برای مبارزه با لرد ولدمورت و مرگ خواران او در طول اولین جنگ جادوگران، به محفل ققنوس پیوستند. در دوران تحصیل، سیریوس، ریموس، جیمز و به دنبال آنها پتیگرو، شوخی های ناپسند و گاهی هم خطرناکی با بقیه ی دانش آموزان میکردند. آنها بیش از حد با سوروس اسنیپ بدرفتاری میکردند و او را مسخره میکردند. یک بار، سیریوس شوخی وحشتناکی با او کرد که ممکن بود به مرگش ختم شود اما خوشبختانه جیمز در لحظه ی آخر توانست سوروس را نجات دهد.

سیریوس به سوروس گفت که چگونه میتواند وارد تونل زیر بید کتک زن شود، تونلی که به کلبه ی جیغ میرسید. در نهایت، هنگامی که ماه کامل شد و ریموس مثل همیشه به کلبه ی جیغ رفت تا آنجا تبدیل به گرگینه شود، اسنیپ راه افتاد و با استفاده از یک شاخه، توانست بید کتک زن را آرام کند و وارد تونل شود. در آخرین لحظه جیمز توانست خود را برای نجات جان سوروس برساند. پس از این شوخی، اسنیپ نفرتی غیرقابل توصیف نسبت به سیریوس پیدا کرد. همچنین سیریوس در سن شانزده سالگی از خانه فرار کرد و به خانه ی جیمز پناه برد. فلیمونت و یوفمیا پاتر، مهربانانه او را پذیرفتند. پس از این اتفاق، والبرگا مادر سیریوس، بسیار عصبی شد و هرچیزی که مربوط به سیریوس بود را یا سوزاند یا پاره کرد. داییِ سیریوس آلفارد، از این کار او استقبال کرد و برایش میراث بزرگی در وصیتنامه ی خود گذاشت و به همین دلیل، والبرگا بیشتر عصبی شد و نام برادرش را نیز از شجره نامه ی خانوادگیِ بلک سوزاند. سیریوس بخاطر دایی اش توانست مستقل بماند و جایگاهی برای خود داشته باشد.

سیریوس پدرخوانده ی هری جیمز پاتر، تنها پسر جیمز و لیلی پاتر نامیده شد. وقتی پتیگرو به خاطر ولدمورت به پاترها خیانت کرد، سیریوس به دنبال انتقام گرفتن از پتیگرو بود. با این حال، پتیگرو توانست سیریوس را برای خیانت به پاترها، ق☆تل دوازده ماگل و ق☆تل صحنهسازی شده ی خودش قبل از اینکه سیریوس بتواند او را بک☆شد، متهم کند. سیریوس به آزکابان فرستاده شد و پس از دوازده سال، او توانست فرار کند و به تنها فرد شناخته شده ای تبدیل شد که بدون کمک از آزکابان فرار کرد. او این کار را با تبدیل شدن به شکل آنیماگوس خود از یک سگ سیاه عظیم الجثه که اغلب با یک "علامت شوم" اشتباه گرفته می شود، انجام داد. سیریوس خیانت پتیگرو را به دوست قدیمی خود ریموس و پسرخوانده اش هری ثابت کرد. اما متأسفانه دیوانه ساز ها به آنها حمله کردند و به پتیگرو اجازه ی فرار دادند. وقتی وزیر سحر و جادو، کورنلیوس فاج میخواست دیوانه سازان با یک بو☆سه سیریوس را بک☆شند و مدرک بیگناهی سیریوس از بین رفت، او مجبور شد به کمک هری و هرمیون فرار کند و پنهان شود.

پس از بازگشت لرد ولدمورت در سال 1995، سیریوس که در پناهگاه قایم شده بود، برای نجات هری به وزارت سحر و جادو آمد. او توسط دختر عمویش بلاتریکس لسترنج در نبرد دپارتمان اسرار ک☆شته شد و متعاقباً توسط وزارت سحر و جادو از تمام اتهامات پاک شد، اگرچه برای لذت بردن از آزادی برای او خیلی دیر شده بود. سرانجام مالی ویزلی انتقام مر☆گ او را گرفت و او در 2 مه 1998 مجدداً به همراه جیمز و لیلی پاتر و ریموس لوپین در کنار هری از طریق سنگ جادو ظاهر شد. هری بعداً اولین پسرش را جیمز سیریوس پاتر به نام سیریوس و پدرش جیمز پاتر اول نامید.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تستت لایک شد👍
از اینکه یه پاترهد جدید دیدم خوشحالم😊
تستت لایک شد کیوت🫂♥
مایل به حمایت از پست آخرم؟؟
بیو به این دقیقی
احیانا فامیلی چیزی هستین؟
کراش گشنگم🖤🌚
موافقم ولی دراکو کراش تر بودا
آره واقعا🤩