
از. موضوع پیداس،😐😅 فالو=فالو

ویرانگر در خدمت گذاری شما حاضر است♥️ راجب یه ویرانگری دنیاست که یه روز با یه دختره به نام تاک دونگ کیونگ که پدر و مادرش رو در بچگی از دست داده و از برادر کوچکترش مراقبت می کنه شونه به شونه میشه دختره میوفته و یه نگاه رد و بدل میشه(دختره نویسندس) بعد یه روز دختره تو مستی شب تولد ویرانگر روزی که شهاب سنگ میاد (میگن اگه آرزو کنی بر آورده میشه )داد می زنه دنیا رو نابود کن ویرانگر هم که تو کل سالهای عمرش هیچ آرزویی رو به دلیل اینکه دوستشون نداشت برآورد نکرده چون فقط قسمت داشت دنیا رو نابود کنه ولی به تنهایی نمیتوننس نیره سراغ دختره و.....

دوبونگ سون زن قوی ی دختری که نسل به نسل ب دخترای خانواده قدرتی میرسه ک قوی میشن ولی اگه با این قدرت مظلوم و بی گناه رو اذیت کنن قدرتشون نابود میشه این دختره ی روز عادی داره نیره ی عالمه مرد گنده بهش گیر میدم اینم میزنتشون (آدمای بدی بودن) و این پسره ک رئیس شرکت ساخت بازیه(دختره عاشق بازیه و این شرکت)میبینه ک دختره با چ قدرتی میزنتشون و زنگ نمیزنه پلیس اما پیش پلیس شهادت میده ک این دختره بی گناهه و از اونجایی که دوست دختره (ک البته کراششم هست) اونجاس میزان بره و...

مقدر شده باتو ی دختره از قبل انتخاب شده ک بهش ی جعبه چوبی پر از تلسم تعلق بگیره پسره ی زنی رو تو زندگی قبلیش کشته و دست خونین اون زن اونو هی نوازش میکنه و با نوازش هایش از خود بی خود میشه پسره دختره تا ب حال با کسی قرار نزاشته و خیلی دلش می خواد با کراشش قرار بازه میاد و از معجون عشق درس میکنه میریزه تو آبش و از غذا اون روز جلسه بوده و کراشش و پسره پیش هم میشینن کراشش میاد از آب بخوره برای ارائه دادن پرژژش صداش میکنم پسره هم حواسش نیست و از اون آب می خوره و....

گابلین ی جن یا گابلین تو زندگی قبلی نفرین میشه و یه شمشیر تو قلبش هست که برای مرگ راحت و رسیدن ب آرامش عروس جن اون شمشیر رو در بیاره این دختر از بچگی اررواح رو میبینم و همه ارواح ب اون میگن عروس جن اینا ی روز همو میبینن و...

شادی پسره. تو جوونی نیره رو پشت بوم مدرسه بقیه فک میکنم خود کوشیه و کلی پیاز داغشو زیاد می کنن دختره ک خیلی خستس و می خواد بره خونه نیره رو پشت بوم می گه بیا پایین ب خاطر تو نمی تونیم بریم خونه و از این چیزا بعدش پسررو هول میده پایین وقتی میاد پایین بهش دستبند می زنند میاد می گه هی بهشون بگو من ک کار بدی نکردم پسره میگه دوسم دخترم میشی و اینا ولی نمیشه خلاصه اینا بزرگ میشن پسره میشه پلیس دختر مبارزه با تروریستها اینا جاس فرندن خلاصه ی بیماریه زامبی میاد می گن که اگر زوج باشد و جزو مقامات پلیسی ی آپارتمان میگیرید دختره میگه بیا ازدواج کنیم و...

آقای ملکه ی پسری تو دنیای امروزی ب خودش میاد و میبینه رفته تو زمان گذشته و شده ی ملکه🤣😐 پشماش میریزه و بعد...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
واو جالب بود
روباه نه دمو نگفتی
پشمام راس میگی
پارت دو میذارم
هیچکدوم جز گابلین ندیدم
تازه اونم وسطاشم
فالویی بفالو
جالبه هیچکدوم جز اخری ندیدم
🤣🤣