حرفامو توی اسلاید آخر میزنم
از زبون مرینت:
به سمت مدرسه حرکت کردم
وارد حیاط که شدم دیدم همه اخم به گوشی نگاه میکنن که نگاهشون افتاد روی من..
با شک داشتم نگاهشون میکردم..یه حس بدی داشتم که آلیا اومد پیشم و یه سیلی زد تو گوشم..با دستمو گذاشتم رو جایی که میسوخت و شوک گفتم:آلیا چیشده..؟
که از پشت یه صدایی شنیدم:مرینت منو از پله ها هول داد..
با تعجب گفتم:نهه
من همچین کاری نکردم واقعا...
دورم خلوت شد..وقت گریه کردن نداشتم و باید به سمت کلاس حرکت میکردم
پاهای لرزونم و به حرکت در اوردم و رفتم سمت کلاس
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
پارت بعدددد
پلیززز 🥲
بیو بزار حتما کنجکاویم همه
باشهه حتما میزارم>>
یه چیزی ۳ شو کی میزاری؟
نمیدونم ولی سعی میکنم خیلی دیر نشه..شاید همون لحظه که نوشتم بذارم
اها خوبه💚🤝
نه همه الان بیو میزارن نگران نباش
عالی بود😊🤍
مرسی که خبر دادی بهم
و ممنونم👐🩵