با پارت جدید داستان پاترهدیمون با نام مبهم نمردند تا آرزوی مرگ کنند در خدمتتون هستیم
پایش را دراز کرد. همه به جز چارلی رفته بودند تا اژدها را مهار کنند. همان لحضه،جمعی از اساتید دنیز سر رسیدند. اِما سریع پای دنیز را به دست گرفت و گفت《چیزی نیست فقط ترک خرده!》 اما از کیفش معجون شفاف زرد رنگی مانند آب لیمو را به دست گرفت و گفت《بو نکن، نگاه نکن،مواد تشکیل دهندش رو نپرس!فقط یه نفس،تاکید میکنم یک نفس سر بکش.》 دنیز هنوز هم بی اختیار هق هق میزد. وقتی نتوانست حتی دستش را دراز کند،لوپین معجون را گرفت و به حلق دنیز ریخت. دنیز با تمام توانش خواست آن را بخورد ولی،کمی از آن ریخت. دنیز کمی سرفه کرد و گفت《چقدر ترشه!》 اما پای دنیز را به دست گرفت و گفت《ولی پات خوب شد.》دنیز گفت《موفق شدم؟موفق شدم؟》 دامبلدور،چینگ و کرام نزدیک تر آمدند. کرام گفت《من یکی حرفی ندارم. فقط بدون چوب دستی جادو کردی،پس مجبورم کامل امتیاز ندم. هشت امتیاز》چینگ گفت《خون اژدها خیلی گرنبهاست،با اینکه خوب شد ولی خون زیادی از دست داد. پس هفت امتیاز!》دامبلدور گفت《دلایل ذکر شدن!هفت امتیاز!》 دنیز حساب کرد. از اریک یک امتیاز جلو بود. حالا باید معمای تخم را حل میکرد. حتی خودش هم نفهمید چگونه به مدرسه یا چگونه به سالن عمومی رسیدند. یا چگونه لباسش را عوض کرد. فقط فهمید که به محض نشستن راجر گفت《یالا!بازش کن!》 دنیز گفت《باشه!باشه!》 الکس گفت《نه!ممکنه.......》 ولی دنیز همان لحضه تخم طلا را کمی باز کرد!چنگک هایی که انگار رویش هزاران چاقو و سوزن تیز بود دستش را گرفتند. انگار میخواست دستش را از جا بکند. دنیز سریع دستش را عقب کشید و با بیشترین سرعت تخم طلا را بست! همه با تعجب نگاه میکردند که در آخر،الکس بلند شد و گفت《خوب،نمایش تموم شد!برگردین برین سرسرا. وقت ناهاره. زود باشین!》 همه با اکراره پراکنده شدند. دنیز گفت《یعنی چی آخه!موجودی که این توئه رسما داره به قصد کشت دست منو میکشه!》الکس گفت《معمای اونم حل میشه. حالا بهتره بلند شی بریم. هم خستهای هم انرژیت تموم شده!》
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
بچه ها نت تموم کردم تا یه مدت طولانی نیستم.
دعا کنید به خیر بگذره زود برگردم😬
سلام پارت های کانال کامل نشده ؟
لینک کانالو بزاری
نه هنوز.
من دانش آموز دبیرستانم آقا😂
وقت ندارم که
هروقت وقت کنم پارت هارو میزارم.
سلام یکی میشه بگه ادامه رمان رو از کجا می تونم بخونم
کانال زده بودم چند روز پیش به دلیل به دلیلی پرید.
دارم پارتا رو دوباره میزارم. چند هفته صبر کنید لینک میدم
خسته شدممم
پارت جدیدو بزار😢
آقا بزار دیگه من ۱ ماه هی میام نگاه میکنم که گذاشتی یا نه بزارررررررر
بزار دیگه
دنیز جان خواهش میکنم پارت گذاری کن
اینقدر رمانت جذاب و خوندنیه که واقعا نخوندنش اعصابم رو به هم میریزه
حتی من با رمان تو عاشق اسنیپ شدم بااینکه ازش متنفر بودم
منتظر قسمت جدیدم
نظرسنجی آخرم دوستان!!!