خب پارت اول بیشتر برای اشناییه و پارت دوم استثنان زودتر میاد و خب ناظر جووون مادرت رد نکن
part1
از زبان النا: ماگ قهوه رو توی دستم گرفتمو راه افتادم سمت خونه.
امروز مبارزه ی سختی بود اما من بردم. اره خب من کاراته کارم و همیشه برندم
تا به خودم اومدم در خونه که چه عرض کنم در عمارتمون بودم.
کلید و در اوردم و رفتم تو. مامان اومد جلوم بغلم کرد و گفت یه اتفاقی افتاده
گفتم علیک سلام ممنون خوب بود مبارزه رو هم بردم حالا چیشده؟
با خودم گفتم نکنه مربوط به اونه؟
اصلن باشه به من چه؟ اون باعث شد از اون دختر شاد و شنگول تبدیل بشم به این روح سرد و مغرور....
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
پارت دوم بررسی نمیشه 🥺🥺🥺
عالییییی
پارت بعدددد❤️❤️❤️❤️