پارت سوم
دامیان
داشتم راه میرفتم که بکی و انیا رو دیدم انیا داشت با عصا راه میرفت خیلی دوست داشتم بدونم چی شده
(امیل•ایور'دامیان")
•هههه چلاق شده
'دختره احمق
"(چقدر بی ادبن مگه چیکار کرده شاید اگه باهاش دوست بشم اینا هم انقدر بهش بد و بیراه نگن وایسا چرا من باید باهاش دوست
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
سلام. به نظر من که داستانت قشنگ هست
فقط اگه میشه به جای اسمشون قلب و نقطه نذار .چون خواندن سخت میشود
بعد لطفا پارت ها طولانی تر باشه
سعی میکنم طولانی تر بدم