تصمیم دارم یک داستان بنویسم فعلا پارت اول میزارم ببینم خوب هست یا نه
اروم اروم داشت بهم نزدیک میشد...... نمیتونستم حرکت کنم... ترسیده بودم و ناگهان....
از خواب پریدم! از وقتی مادرم رو از دست دادم هیچوقت احساس ارامش ندارم چون کسی که مادرم رو تشک (بر عکس) انسان نبود.....
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
ادامه که حتما بدهه:))))
اشکم در اومدددد ولی خیلی قشنگ بود :))
به نظرتون ادامه بدم؟
آره