تمامشون نوشته های خودمه لطفا کپی نکنید!
قاصدک جان، سلام!
برایت نامه ای دارم، ممکن است کمی احمقانه باشد اما خب، چه بگویم؟ باید برایت بنویسم
قاصدک جان یادت میآید؟ آن روز های دیرینه که ما کودکان خردسال با ذوق و شادمانی تورا در دست میگرفتیم. مادر میگفت ارزو هایمان را به گوش خدا میرسانی، ما نیز با اسوده خاطری و ذوق ارزو های بچهگانهیمان را برایت نجوا میکردیم و تورا به دست باد میفرستادیم...
قاصدک جان هنوز به پیشواز خداوند نرفتی؟ قلب هایمان از انتظار خشک شد؛ ما بزرگ شدهایم اما هنوز هم، در انتظار بر آورده شدن آرزو های بچهگانه ای هستیم که به تو گفتیم. چه شد قاصدکم؟ راه را گم کرده ای یا حرف هایمان را به فراموشی سپردی؟ دلهایمان پوسید!
مادر بزرگ همیشه میگفت قاصدک ها قاصد بهار اند.
قاصدک جان میشود؟ اینبار بهار را به دل هایمان بیاوری؟
سال هاست دل های این مردم خزان شده و زمین هایشان از برف سوزناکِ غم پوشیده است، پس کجایی؟ بهار را مهمان دل های مُرده این مردم بی پناه نمیکنی؟
قاصدک جان دلتنگت هستم، باشد که باز گردی و با خود بهار را میهمان کنی
تا نامه ای دیگر، بدرود
#برای_قاصدک
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
اگه پست بیومو لایک کنی ۳ تا پست آخرت لایک میشه:))