توی پارت قبل چه اتفاقی افتاد: دیپر با یه دختر به نام بل آشنا شد همین
من:هانا به خواهرت بگو عجله کنه...
ویوی:لازم نیست اومدم
به ویوی نگاه کردم که با یه کیف کوچک روی دوشش اومد بیرون. کیفش در حتی بود که فقط تلفنش رو توش بزاره موهای آبیش رو هم دم اسبی بسته بود و یه پیرهن آبی _بنفش بلند هم پوشیده بود. اصلا این دختره معنی ماجراجویی رو می فهمه؟آخه کی این شکلی لباس می پوشه اونم واسه کشف راز؟
ویوی:دیپر یکم دیگه منتظر بمون دایان و کوکوریکو پنج دقیقه دیگه اینجان .
من: باید منتظر بمونم بل هم هنوز نیومده
از وسط جنگل یه نفر به سمت معما کده اومد.خیلی آروم راه می رفت و شکل قدم برداشتنش هم جوری بود که انگار داره به طعمه اش نزدیک میشه ولی وقتی از توی سایه ها اومد بیرون فهمیدم بل هست.
بل :سلام دیپر آماده ای
من:سلام بل خب راستش من آمدم ولی ویوی آماده نیست :
بل یک دفعه برگشت به سمت ویوی و با تعجب بهش نگاه کرد
_ویوی میشه دختر برادر زاده مامانم
_آها !!! چه نسبت دوری دارید
یک دفعه صدای جیغی از پشت سرمون اومد...
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
چرا شخصیت من دعوای هست 😂👍
💖💝👍
عالی بود👍❤️
واو عالی بود مرسی توی داستانت بودم و بیصبرانه منتظر پارت های بعدم😍😍😍😍
خیلی داستانش باحاله😊