
خب اینم از پارت جدید... متاسفانه تا آخر ماه دیگه پارت نمیزارم♡
خاک رو برداشتم. ماری: عمارت مالفوی. و خاک رو ریختم و بعد چند ثانیه از یه باغ با گل های سیاه و درخت های بلند سر در آوردم، چند قدم جلو رفتم و از میان درختا عبور کردم و یه عمارت بزرگ با دیوار های سفید و سبز،(اندازه عمارت خودمون) که از پنجره های طبقه پایین نور زیاد شمع بیرون میزد مواجه شدم(یه ذر برام ترسناک بود ولی به همون اندازه زیبا هم بود). محو اونجا بودم که دستی رو شونه هام حس کردم. ماری: هیییی(ترسید) دراکو: منم بابا، زود باش بریم. ماری: سکته کردم، خیلی بیشعوری.
دراکو: منم بابا، زود باش بریم. ماری: سکته کردم، خیلی بیشعوری. دراکو: میخوام جواب بدم ولی امشب بحث ممنوع. ماری: اوف، باشه بریم. و دراکو دستشو جمع کرد تا من بازوشو بگیرم. ماری: امشب بحث و دعوا ممنوعه، مثل دوتا دوست میریم و برمیگردیم. دراکو: قبول. و راه افتادیم به سمت در و بعدش چندین پله بالا رفتیم. همه دخترای اونجا با حسادت نگاهم میکردن، مطمئن بودم به خاطر این بود که با درکو اومدم. ولی خب وقتی حسی بینمون نیست چرا خودمو ناراحت کنم؟ اصلا به کسی چه مربوطه. دراکو: تو فکر نباش وگرنه از پله ها میوفتی. پله های طولانی ولی مستقیم بود که با هم ازش پایین اومدیم.
با جمعیت زیادی که اکثرا مشکی پوشیده بودن رو به رو شدم. یه موسیقی لایت پخش میشد و نگاه همه رو ما بود دراکو: خب چطوره؟ ماری: چی بگم،قشنگه! یه زن و مرد رو به رومون ظاهر شدن. دراکو: سلام مامان، سلام بابا. لوسیوس: خوش اومدید خانم اسنوک، لوسیوس مالفوی،پدر دراکو(لبخند زورکی همیشگی) لبخند میزنم ماری: ممنون، خیلی از پدرم تعریفتون رو شنیدم. نارسیسیا دستشو رو شونم گذاشت. نارسیسیا: منم مامان . ماری: اصلا بهتون نمیخوره مادر دراکو باشین، نهایتا خواهر بزرگترش باشین.(لبخند) نارسیسیا: یعنی انقدر جوون به نظر میام؟ ماری: شما جَوون به نظر نمیاین جَوون هستین. همه تک خنده ای میزنیم. لوسیوس: مزاحمتون نمیشیم دوشیزه اسنوک. دراکو: ما هم بریم سر میز؟ (چند مین بعد) روی صندلی مشکی حکاکی شده نشستم. ماری: مامان باحالی داری. دراکو: بر عکس پدرم. ماری: آره خب،به هرحال خون مالفوی تو رگاشه،باید به پسرش سخت بگیره

ببخشید کوتاه بود کیوتم💝🫂 به خاطر امتحانا زیاد نمیام تو گوشی، ولی خب این پارتو نوشتم که ببینید هستم... مرسی که همچنان حمایت میکنین.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
فیک نویسی داخل تستچی ممنوعه!!!!
نمیدونم ولی درکل ممنوعه
نمیدونم ولی ممنوعه