تولد کوروش کبیر

داستان متولد شدن کوروش کبیر

در این پست میخوام داستان متولد شدن کوروش رو بهتون بگم که امیدوارم براتون جالب باشه :)

روزی از روزهای سلطنت آژی دهاک( پدر بزرگ کوروش ) خوابی می‌بیند که دختر او ماندانا ( مادر کوروش بزرگ ) انقدر از خود آب خارج می‌کند که همدان و کشور ماد و تمام سرزمین آسیا را آب فرا می‌گیرد.  آژی دهاک از تعبیر کننده ی خواب می‌خواهد تا خواب اورا تعبیر کند .تعبیر خواب او این بود که از ماندانا فرزندی به وجود می‌آید که بر ماد ها غلبه می‌کند

این موضوع آژی دهاک رو نگران میکرد و می‌ترسید تا تاج و تخت خود را از دست بدهد . به این دلیل او دخترش را به ماد ها نداد چون می‌ترسید دامادش سلطنت را از او بگیرد و ماندانا را به عقد کمبوجیه یکم که یکی از پارسیان بود در آورد. ماندانا بعد از ازدواج با کمبوجیه باردار شد و اینبار آژی دهاک خواب دید که از شکم دخترش تاجی بیرون می‌آید که شاخ و برگ های آن تمام آسیا رو پوشانده . این بار هم به پیش تعبیر کنندگان رفت و درخواست تعبیر خوابش را کرد . تعبیر خواب او این بود که فرزند ماندانا بر آسیا چیره خواهد شد .

آژی دهاک که بسیار هراسیده شده بود دستور داد تا ماندانا به همدان برگرد و پسر اورا (کوروش بزرگ) در کوهسار ها بکشند . آژی دهاک کوروش را به هارپاگ(وزیر آژی دهاک) سپرد تا اورا بکشد . اما هارپاگ قبول نکرد و فرزند را به یکی از  چوپان های شاه که مهرداد نام داشت سپرد .مهرداد که تازه فرزندش را از دست داده بود جنازه ی فرزند خود را در کوه ها به جای کوروش جا زد و کوروش را با همسرش بزرگ کرد .

روزی کوروش که به پسر چوپان معروف بود ، با گروهی از فرزندان امیرزادگان بازی میکرد . در بازی آنها یک نفر شاه و بقیه پیرو شاه بودند . آنان کوروش رو به عنوان  شاه انتخاب کردند . اما یکی از آنها به دستورات کوروش گوش نميداد و کوروش اورا تنبیه کرد . فرزند تنبیه شده نزد پدر خود رفت و ماجرا را گفت . پدر او هم نزد شاه رفت و گفت پسر چوپان فرزند مرا تنبیه کرده و باید مجازات شود . آژی دهاک از کوروش پرسید چرا اینکار را کرده ای؟ کوروش هم پاسخ داد : آنها مرا به عنوان شاه انتخاب کردنند و خودشان از من پیروی نکردند و من هم آنها را تنبیه کردم . آژی دهاک از شهامت کوروش حیرت زده شد . او کمی فکر کرد و فهمید سن پسر چوپان با سن فرزند ماندانا یکی است.  آژی دهاک چوپان را فراخواند و از او پرسید که واقعا کوروش فرزند او است . چوپان هم گفت بله اما شاه حرفش را باور نکرد و اورا شکنجه کرد و فهمید که آن فرزند کوروش کبیر فرزند مانداناست ...