ناظر جان رد نکنیا
«ابوعبدالله جعفر بن محمد» که بیشتر با تخلصش «رودکی» شناخته می شود، شاعر دربار «امیر نصر دوم سامانی» بود؛ پادشاهی که احترام زیادی برای «رودکی» قائل بود و ثروت قابل توجهی به او بخشید. اگرچه اغلب گفته می شود «رودکی» اولین بار در دربار «امیر نصر سامانی» نام خود را مطرح کرد، اما آثار به جای مانده از او آشکار می کند که او در زمان پدر «امیر نصر»، یعنی «امیر احمد سامانی» نیز شاعری مورد احترام بوده است. این جایگاه و مقام، به خاطر استعداد و توانایی کم نظیر «رودکی» در تسلط بر تمامی قالب های شعر در آن زمان به او تعلق گرفته بود
«ابوالقاسم فردوسی طوسی» به طبقه ی «دهقانان» تعلق داشت؛ طبقه ی زمین داران و ثروتمندان در جامعه که مشابه با اربابان فئودال در اروپا بودند. تقریبا هیچ اطلاعات قابل اتکایی در مورد زندگی «فردوسی» در دست نیست به جز این که او مشخصا تحصیل کرده بود، متأهل بود و یک دختر داشت (اگرچه مرثیه ای در «شاهنامه» به پسری تقدیم شده که قبل از او از دنیا رفت). پس از به قتل رسیدن «دقیقی»، «فردوسی» مسئولیت نوشتن «شاهنامه» را برای «امیر منصور» بر عهده گرفت اما سلسله ی «سامانیان» اندکی بعد از قدرت کنار رفت و «غزنویان» جای آن ها را گرفتند؛ سلسله ای که به اندازه ی «سامانیان» برای ادبیات فارسی ارزش قائل نمی شد. با این حال، «فردوسی» به نوشتن «شاهنامه» ادامه داد و آن را کامل کرد. همچنان بحث های زیادی درباره ی این که «شاهنامه» چه واکنش هایی را برانگیخت و «فردوسی» چه میزان پاداش از «غزنویان» دریافت کرد، وجود دارد چرا که شرح های مربوط به این ماجرا، تا حد زیادی با افسانه ها آمیخته شده است. نخستین واکنش ها به «شاهنامه» هر چه که بوده باشد، این اثر از آن زمان تا کنون از محبوبیت کم نظیری برخوردار بوده است. سایر آثار احتمالیِ «فردوسی» از بین رفته اما حماسه ی «شاهنامه» که شرحی از تاریخ، افسانه ها و داستان های بومی ایران کهن از ابتدای زمان تا فتح ایران توسط مسلمانان است، مدت ها است که به عنوان یکی از شاهکارهای بزرگ در ادبیات جهان در نظر گرفته شده و «حماسه ی ملی ایران» نام گرفته است.
«ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی»، شاعر دربار «بهرام شاه غزنوی» بود؛ پادشاهی که آنقدر به «سنایی» علاقه داشت که مقدمات ازدواج او با دخترش را ترتیب داد. «بهرام شاه» پس از اعلام جنگ با هندوستان، «سنایی» را احضار کرد تا او در جنگ همراهش باشد. گفته می شود «سنایی» در مسیر رفتن به دربار، از کنار باغی گذشت که در آن، مردی مست را دید که در حال صحبت با خودش بود و با صدای بلند، از نادانی «بهرام شاه» به خاطر جنگ افروزی و گرفتن جان انسان های بیگناه انتقاد می کرد. آن مرد درباره ی زندگی «سنایی» نیز حرف هایی زد و او را شاعری بااستعداد خطاب کرد که با مدح و ستایش از پادشاهی خودخواه و بی منطق، در حال تلف کردن توانایی هایش بود. صحبت های آن مرد، تأثیر زیادی بر «سنایی» گذاشت و او بلافاصله از سِمَتش در دربار کناره گرفت و پیرو یک استاد «صوفی» شد. عرفان «صوفی گری» در تمامی آثار به جای مانده از «سنایی» به چشم می خورد، به خصوص در شاهکار او کتاب «حدیقه الحقیقه» که به خاطر کاوش در رابطه ی انسان با خدا، یک «حماسه ی عرفانی» لقب گرفته است. نیازی به جست و جو برای یافتن خدا نیست چرا که خدا در خویشتن حضور دارد؛ به همین خاطر انسان برای شناختن خدا باید خودش را بشناسد. این مفهوم، به همراه استفاده ی «سنایی» از شراب به عنوان نمادی از ماهیت مست کننده ی عشق خدا، بعدها توسط شاعران زیادی که از «سنایی» پیروی می کردند، گسترش داده شد
فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری» در حرفه ی داروسازی و داروشناسی—که از پدرش آموخته بود—فعالیت می کرد. او آثارش را بیشتر با تخلص «عطار» می نوشت و در میان اطلاعات بسیار اندکی که از زندگی او بر جای مانده، از وجود «ولی نعمتی» که مورد مدح او قرار بگیرد، نشانی نیست. در حقیقت «عطار» با شاعرانی که از طریق مدح پادشاهان، پاداش دریافت می کردند نیز موافق نبود. او در اشعارش تلاش می کند درکی بهتر از ماهیت هستی و نزدیکی به خدا را در مخاطبینش به وجود آورد. «عطار» بیش از هر چیز به خاطر خلق کتاب «منطق الطیر» شناخته می شود: شعری تمثیلی که در آن، تمام پرندگان جهان گرد هم می آیند تا تصمیم بگیرند چه کسی پادشاه آن ها خواهد بود. هدهد، در طول سفری هفت مرحله ای آن ها را هدایت می کند و در هر مرحله یا منزل، تعدادی از پرندگان از سفر بازمی مانند. آن ها به مسیر ادامه می دهند تا این که 30 پرنده (سی مرغ) به منزلگاه پرنده ی افسانه ای «سیمرغ» می رسند و در آنجا درمی یابند که خودشان باید راهنما و حاکم خود باشند. «عطار» در زمان حمله ی مغول ها به شهرش نیشابور، به قتل رسید
«جلال الدین محمد بلخی» ملقب به «مولوی» یا «رومی»، پژوهشگر چندزبانه، حقوقدان و دانشمندی بنام بود تا این که در سال 1244 میلادی (623 خورشیدی) با «شمس تبریزی» دیدار کرد و پس از آن، به مشهورترین شاعر عرفان گرای عصر خود تبدیل شد. او در خانواده ای باسواد به دنیا آمد، از تحصیلات مناسبی بهره مند شد، چندین زبان را آموخت (فارسی، عربی، یونانی و ترکی)، و سفرهای زیادی را تجربه کرد. طبق یکی از روایت های افسانه ای، «مولوی» در هجده سالگی با «عطار نیشابوری» دیدار کرد و «عطار» که متوجه روحیه ی حقیقت طلب مرد جوان شده بود، یکی از کتاب های خود را به او بخشید. این ملاقات، پایه و اساس بیداریِ معنوی «مولانا» در سال های بعد را به وجود آورد. «شمس» پس از ملاقات با «مولانا»، به بهترین دوست و مرشد معنوی او تبدیل شد. آن ها چهار سال در کنار یکدیگر بودند تا این که «شمس» یک شب از آنجا رفت و دیگر هیچ وقت کسی او را ندید. «مولانا» پس از این اتفاق به جست و جو برای یافتن دوستش پرداخت اما سپس دریافت که پیوند معنوی خودش با «شمس»، محکم تر از آن بود که به واسطه ی مرگ یا هر نوع فاصله ی فیزیکی از بین برود، و نیروی زندگی «شمس» را در خود احساس کرد. «مولوی» پس از آن، شروع به خلق اشعاری کرد که به «شمس» تقدیم شدند. مهارت ادبی و بینش عرفانی این شاعر بزرگ آنقدر وسیع بود که او را با لقب «مولانا» به معنای «استاد ما» خطاب می کردند. برجسته ترین اثر «مولانا»، کتاب «مثنوی» است: کاوشی شاعرانه درباره ی رابطه ی میان فرد و خدا، که ارجاعات فراوانی از داستان های بومی، عرفان «صوفی گری»، قرآن، روایت های مسلمانان، و سایر منابع ادبی، تاریخی و دینی در آن به چشم می خورد. آثار کوتاه تر او نیز از همین ارجاعات بهره می برند، و داستان های بومی و اشارات قرآنی را با صدایی روایی ترکیب می کنند که مخاطبین را به شکل مستقیم خطاب قرار می دهد، با هدف این که مخاطب به شکل کامل درگیر موضوع مورد نظر او شود. «مولوی» نه تنها یکی از بزرگترین شاعران در «ادبیات فارسی»، بلکه در زمره ی تأثیرگذارترین و پرمخاطب ترین هنرمندان در جهان در نظر گرفته می شود
«ابومحمد مُصلح بن عبدالله شیرازی» متخلص به «سعدی»، در خانواده ای مذهبی در شیراز به دنیا آمد و در همان سنین کودکی، به خاطر حمله ی مغول ها به زادگاهش، مجبور به ترک خانه شد. زندگی و فلسفه ی او در سال های بعد، به شدت تحت تأثیر این رویداد و جنگ های تقریبا پیوسته ای قرار گرفت که آن منطقه را به ویرانی کشانده بود. «سعدی» به عنوان شاعری بسیار توانمند با پیام های معنوی ژرف شناخته می شود اما همچنین می توان او را یک «سفرنامه نویس» و «تاریخ نگار» نیز در نظر گرفت چرا که او اغلبِ زندگی خود را در سفر گذراند و در آثارش، هم از تجارب سفرهایش نوشت و هم به شکلی بی واسطه به ارجاعات تاریخی پرداخت. واضح است که «سعدی» از تحصیلات قابل توجهی بهره مند شده بود و قبل از سفر به سوریه، مصر، عربستان و هندوستان، احتمالا در دانشگاه بغداد تحصیل کرده بود. «سعدی» در طول سفرهایش، از دربار ثروتمندان و حلقه های آکادمیک دوری می جست و همنشینی با مردم عادی را ترجیح می داد، به خصوص افرادی که خانه و زندگی خود را در جریان حمله ی مغول ها و نبردهای میان مسلمانان و مسیحیان از دست داده بودند. او در سال 1257 میلادی (635 خورشیدی) به شیراز بازگشت و نوشتن را آغاز کرد. «سعدی» بیش از هر چیز به خاطر خلق دو کتاب «گلستان» و «بوستان» شناخته می شود؛ دو اثری که به کاوش در اهمیت فضیلت های اخلاقی در زندگی فرد می پردازد و اشارات متعددی به عرفان «صوفی گری» به منظور درک مسائل الهی می کند.
«نظامی گنجوی» در شهر «گنجه» (در جمهوری آذربایجان کنونی) زندگی می کرد. او در همان سنین کودکی، پدر و مادرش را از دست داد و دایی مادرش، سرپرستی اش را به عهده گرفت و از تحصیل کردن او حمایت کرد. «نظامی» که از آثار «سنایی» و به خصوص «فردوسی» برای یافتن منبع الهام استفاده می کرد، به عنوان برجسته ترین شاعر رمانتیک در عصر خود شناخته می شود. برخی پژوهشگران بیان می کنند «نظامی» احتمالا کتاب «شاهنامه» را از بر بوده چرا که مؤلفه هایی از شاهکار «فردوسی» در جای جای آثار او به چشم می خورد. «نظامی» نیز مانند بسیاری از شاعران پیش از خود، بیش از هر چیز بر عشق—میان دو انسان یا انسان و خدا—به عنوان مهم ترین جنبه از هستی انسان تأکید می کند. مشهور ترین اثر «نظامی»، کتاب «خمسه» یا «پنج گنج»، اثری متشکل از پنج منظومه ی به هم مرتبط است که با الهام گرفتن از آثار «سنایی» و «فردوسی»، به کاوش در روابط انسانی می پردازد و داستان های عاشقانه ی ماندگاری همچون «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون» را در خود جای داده است. «نظامی» معتقد بود که زندگی بدون عشق، بی معنا است و ارزش زندگی هر فرد، به اندازه ی عشقی است که در او نسبت به سایرین وجود دارد
ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام» در شهر نیشابور به دنیا آمد و تحت تعلیم برجسته ترین معلمان وقت قرار گرفت. «خیام» علاوه بر تأثیرگذاری های ماندگار خود در شعر فارسی، در قرن بیستم میلادی (به واسطه ی اقتباس «ادوارد فیتزجرالد» از آثار او به زبان انگلیسی) در سطح جهان به شهرت رسید و باعث جلب علاقه مندی پژوهشگران و مخاطبان غربی نسبت به ادبیات فارسی شد. او در عصر خود، بیشتر به عنوان یک منجم و ریاضیدان شناخته می شد، تا حدی که برخی از پژوهشگران در دوران مدرن، سوالاتی را درباره ی این موضوع مطرح کرده اند که آیا رباعیات مشهور «خیام» اصلا به او تعلق دارند یا خیر. یکی از برجسته ترین فعالیت های «خیام»، مشارکت های او در شکل گیری «تقویم جلالی» بود: یک گاهشمار خورشیدیِ پیشگامانه که اشتباهات موجود در تقویم اسلامی را تصحیح می کرد. به روایت معاصرین او و همچنین کسانی که اندکی پس از مرگش دست به قلم شدند، «خیام» زندگی خود را به پژوهش های علمی و تحقیقات نجومی اختصاص داد. ترجمه ی آزادانه و اقتباسیِ «فیتزجرالد» اولین بار در سال 1859 میلادی به چاپ رسید و پس از مدتی، به یکی از محبوب ترین آثار ادبی در اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم تبدیل شد
خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی» در شهر شیراز و احتمالا در خانواده ای تحصیل کرده به دنیا آمد، اما اطلاعات اندکی از زندگی او—صرف نظر از ارجاعات موجود در آثارش—وجود دارد. «حافظ» به خاطر ارائه ی بینش های منحصر به فرد و پیام های معنوی ژرف، به عنوان یکی از برجسته ترین شاعران ایرانی در تمام اعصار شناخته می شود. او از آثار همه ی شاعران ذکر شده در بالا الهام می گرفت، به خصوص «سنایی»، «عطار»، «مولوی» و البته «نظامی» که عشق را اصلی ترین ارزش در هستی انسان قلمداد می کرد. گفته می شود که «حافظ» قرآن را از بر بود و عرفان «صوفی گری» را به عنوان ابزاری برای شناخت «محبوب» (خدا) به کار می گرفت. «حافظ» با پیروی از «سنایی»، از نماد شراب به عنوان تأثیر مدهوش کننده ی عشق خدا بر «طالب حقیقت» استفاده کرد و بر مفهوم رسیدن به یگانگیِ فردی و عرفانی با خدا از طریق شناخت خود، خویشتن داری، و شکیبایی در مواجهه با سختی ها تأکید نمود. او به عنوان برجسته ترین شاعر نسل خود شناخته شد و آرامگاهی باشکوه اندکی پس از مرگش در شهر شیراز ساخته شد. این آرامگاه در حدود صد سال پیش مورد بازسازی و بازآرایی قرار گرفت و در عصر کنونی نیز همچنان میزبان طرفداران بی شمار این شاعر ایرانی بزرگ است
«ابومنصور دقیقی»، شاعری مورد احترام و موفق در دربار «امیر منصور یکم سامانی» بود. شاعران در آن دوره، اغلب تحت حمایت یکی از طرفداران ثروتمند خود بودند، اما یک شاعر دربار تا زمانی که موفق به جلب رضایت پادشاه می شد، می توانست درآمد بسیار بیشتری نسبت به سایرین به دست آورد. شاعر دربار، ابیات خود را برای جاودانه کردن نام و کارهای پادشاه به کار می گرفت و در عوض، پاداش های گرانبهایی دریافت می کرد. در آن زمان، علاقه ای بیش از پیش نسبت به تاریخ و افسانه های ایران به وجود آمده بود و به همین خاطر، «امیر منصور یکم» دستور خلق اثری بلندپروازانه درباره ی تاریخ، افسانه ها و داستان های بومی ایران از ابتدای زمان تا عصر کنونی را صادر کرد. «دقیقی» به انجام این کار مشغول شد و متنی قدیمی تر از عصر «ساسانیان»، به نام «خدای نامگ» (یا «خدای نامه») را به کار گرفت. «دقیقی» حدود هزار بیت از کتابی را خلق کرد که قرار بود با عنوان «شاهنامه» به پادشاه ارائه شود، اما کشته شدن او توسط یکی از خدمتکارانش، باعث توقف خلق کتاب شد. مانند «رودکی»، آثار اندکی از «دقیقی» باقی مانده اما ابیات باقی مانده نشان می دهد او به سبکی کاملا رسمی، و مرسوم در آثار حماسی می نوشته است. «دقیقی» بیش از هر چیز به خاطر آغاز کردن اثری شناخته می شود که بعدها، باعث جاودانگی نام «ابوالقاسم فردوسی» شد.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
میشه به تستام سر بزنیددددد؟؟؟
بهتون کیک میدممممم
ادمین پینننننننن