11 اسلاید پست توسط: Saba انتشار: 1 سال پیش 112 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ده قسمت از هری پاتر که فیلم آن را بهتر روایت کرد
از ضربه روحی برگزیده بودن برای شکست دادن لرد ولدمورت (با بازی ریف فاینز) تا زندگی کردن با بستگانی که کاری جز تحقیر کردن و آزار و اذیت هری انجام ندادهاند، زندگی او همیشه به تلخی گذشته است. به همین دلیل، همین که هری پاتر آنقدر ثبات شخصیتی دارد که میتواند وارد یک رابطه عاطفی شود، به خودی خود جای تعجب دارد. هری پس از یک رابطه بسیار کوتاه با چو چانگ (با بازی کیتی لیونگ)، درنهایت به جینی ویزلی (با بازی بانی رایت) علاقهمند میشود و با او ازدواج میکند
وقتی هری پاتر وارد دنیای جادوگری شد، نه تنها همهچیز برای او ناشناخته بود، بلکه هیچ دوست و آشنایی نداشت و تنهایی به این دنیای جدید و پرمخاطره قدم گذاشت. اما پس از اینکه وارد هاگوارتز و گروه گریفیندور شد، بلافاصله از میان گریفیندوریها دوستانی پیدا کرد که در ادامه راه با تمام توان همراه هری بودند؛ یعنی رون ویزلی (با بازی روپرت گرینت) و هرمیون گرنجر (با بازی اما واتسون).
با وجود اینکه این ۳ نفر به بهترین دوستان یکدیگر تبدیل میشوند و در شادی و غم کنار یکدیگرند، اما رابطه رون و هرمیون از ابتدا فرق داشت. این دو به واسطه شخصیتهای متضاد خود مدام یکدیگر را عصبانی میکردند و با هم بحثشان میشد. اما با گذر زمان و رشد شخصیتی رون و هرمیون، و البته پشت سر گذاشتن تجربههای خطرناک، این دو شخصیت به هم علاقهمند میشوند
پس از آنکه هری پاتر از بیگناه بودن سیریوس بلک (با بازی گری اولدمن) در قتل پدر و مادر خود مطلع میشود، تصمیم میگیرد با کمک دوستانش راهی برای نجات او پیدا کند. در ابتدا به نظر میرسد هیچ راهی برای نجات جان سیریوس بلک وجود ندارد، اما دامبلدور (با بازی مایکل گمبون) زیرکانه به هرمیون توصیه میکند از زمانبرگردان خود برای نجات بلک استفاده کند. به این ترتیب هرمیون به همراه هری در زمان به عقب برمیگردد و موفق میشوند در کنار سیریوس بلک، هیپوگریفی به نام باکبیک را نیز از اعدام نجات بدهند.
بخش اعظم ماجراجویی هری و هرمیون با سفر در زمان، در کتاب و فیلم یکسان است. اگرچه فیلم با افزودن بخش جدیدی به این ماجراجویی، آن را به مراتب بهتر کرده. هری و هرمیون در میانه مأموریتشان برای نجات سیریوس بلک و باکبیک به ریموس لوپین (با بازی دیوید تیولیس) برخورد میکنند که تازه به شکل گرگینهای خود تبدیل شده. درنهایت این باکبیک است که برای جبران کار هرمیون و هری، از ناجیان خود محافظت میکند.
نویل لانگباتم (با بازی متیو لوئیس) که همزمان با هری پاتر وارد هاگوارتز شد، در ابتدا شاگرد تنبل و حواسپرت کلاس است. اوایل دوره تحصیلی برای نویل به هیچ وجه خوب پیش نمیرود، او به خاطر شخصیت آرام و خجالتیای که دارد مدام در دام قلدرهای هاگوارتز میافتد و سر کلاسها هم با یاد گرفتن طلسمهای مختلف و تسلط به آنها مشکل دارد. اما با گذشت سالهای تحصیلی شاهد رشد شخصیتی چشمگیر نویل خواهیم بود، تا جایی که او به یک جادوگر قابل و ماهر تبدیل میشود و با به دست آوردن مهارتهای رهبری، نقش حیاتی خود را در نبرد هاگوارتز ایفا میکند.
هری، رون و هرمیون برای شکست دادن لرد ولدمورت راهی سفری برای شکار کردن جانپیچها میشوند: اجسامی که هر کدام به تکههایی از روح ولدمورت آغشته شدهاند. در طول داستان میبینیم که پیدا و نابود کردن جانپیچها کار بسیار دشواری است، به خصوص که تنها به وسیله اجسام خاصی نابودیشان امکانپذیر است. اما نکته اینجاست که در کتابها به علت آنکه داستان از زاویه دید هری روایت میشود، اگر او در لحظه نابودی جانپیچها حاضر نباشد و نابودی آنها را نبیند، خواننده کتاب هم از چگونگی نابودی آنها بیخبر خواهد ماند.
اما این محدودیت زاویه دید در فیلمها وجود ندارد. بنابراین بینندگان اقتباس سینمایی «هری پاتر» رون و هرمیون را تماشا میکنند که هر یک به نوبه خود یکی از جانپیچها را نابود میکنند. اگرچه این تنها تفاوت فیلمها و کتابها نیست، سازندگان فیلم تصمیم گرفتند قهرمانان داستان را با چالشهای بیشتری روبهرو کنند و به همین دلیل جانپیچها را خطرناکتر ساختند. وقتی جانپیچها نابود میشدند، روح لرد ولدمورت در عناصری مانند آب و آتش تأثیر میگذاشت و رون، هرمیون و هری را با خطرهای بیشتری روبهرو میکرد.
نبرد نهایی «هری پاتر» که به نبرد هاگوارتز شهرت پیدا کرده، قهرمانان دنیای جادوگری در یک سو و پیروان لرد ولدمورت در سوی دیگر، رویاروی هم قرار میگیرند و نبرد خیر و شر آغاز میشود. جادوگران هاگوارتز دربرابر ولدمورت مقاومت میکنند تا هری پاتر و دوستانش بتوانند در قلعه تمام جانپیچها را نابود کنند. بسیاری از شخصیتهای محبوب هواداران در این نبرد جان خود را از دست میدهند، حتی خود هری هم برای مدت کوتاهی میمیرد، اما درنهایت هاگوارتز برنده جنگ میشود و لرد ولدمورت برای آخرین بار شکست میخورد.
با وجود اینکه فیلم به خاطر زمان محدودی که در اختیار داشت نتوانست تمام لحظات حماسی نبرد هاگوارتز را به تصویر بکشد، اما درنهایت به خاطر رویارویی نهایی هری با تام (ولدمورت)، این نبرد را یک سر و گردن بهتر از کتاب روایت کرد.
اگر کسی بگوید آخرین دوئل جادوگری کتاب هیجانانگیز بود، دروغ گفته است. در کتاب هری و ولدمورت دور هم حلقه میزنند، کمی صحبت میکنند و هرکدام یک طلسم به سمت دیگری پرتاب میکند، همین و بس. پس از آن ولدمورت میافتد و همهچیز تمام میشود. سازندگان فیلم تصمیم گرفتند ولدمورت را به این سادگی تسلیم هری پاتر نکنند و از مبارزه آنها یک نمایش هیجانانگیز و نفسگیر ساختند.
هری پاتر و لرد ولدمورت در جای جای قلعه هاگوارتز یکدیگر را تعقیب میکنند و با پرتاب انواع و اقسام طلسمها سعی در به زانو درآوردن دیگری دارند. این مبارزه طولانی در حقیقت هوشمندی هری را میرساند، چرا که برخلاف کتاب، ناگینی در فیلم مدت بیشتری زنده میماند، بنابراین هری در حال وقت تلف کردن است تا دوستانش بتوانند آخرین جاودانساز را نیز از بین ببرند. آنجاست که بالأخره او موفق میشود لرد ولدمورت را با تمام قدرت و ابهتی که دارد، به خاک بیندازد و برتری خودش را ثابت کند.
وقتی هری و دامبلدور ادعا میکنند لرد ولدمورت از مرگ برگشته و در حقیقت زنده است، وزیر سحر و جادو، کورنلیوس فاج (با بازی رابرت هاردی)، به اشتباه فکر میکند دامبلدور به مقام او چشم دارد و میخواهد جایش را در وزارت سحر و جادو بگیرد. فاج به خاطر نگرانی بیجا و توهم خود دربارهی نقشههای دامبلدور برای ایجاد یک ارتش و به زیر کشیدن او از قدرت، تصمیم میگیرد برای جلوگیری از این نقشهها دلورس آمبریج (با بازی ایملدا استنتون) را به عنوان معلم دفاع در برابر جادوی سیاه در هاگوارتز منصوب کند.
در ادامه آن سال تحصیلی، آمبریج به تدریج قدرت و نفوذ بیشتری در هاگوارتز پیدا کرد و از سوی فاج اختیارات بیشتری به او داده شد تا مطمئن شود هیچکدام از دانشآموزان هاگوارتز چیزی یاد نگیرند که برای وزارت سحر و جادو تهدیدآمیز باشد.
به محض اینکه هری پاتر به هاگوارتز رسید، به سرعت رابطه خصمانهای با دراکو مالفوی (با بازی تام فلتون) برقرار کرد. دراکو که در خانوادهای اشرافی و اصیل بزرگ شده، به کسانی که ثروتمند یا اصیل نیستند از بالا نگاه میکند و در هر فرصتی این افراد را مورد تحقیر و تمسخر قرار میدهد. طبیعتاً این رفتار دراکو باعث میشود برای دوستان هری قلدری کند، چرا که رون از خانوادهای فقیر میآید و خانواده هرمیون نیز ماگل هستند. با گذر زمان و بزرگتر شدن بچهها، دراکو از سمت خانوادهاش مجبور میشود تصمیمهای سختتری بگیرد، به خصوص در فیلم «هری پاتر و شاهزاده دورگه».
همانطور که پیشتر به این موضوع اشاره شد، فیلمها به زاویه دید هری محدود نیستند، بنابراین تماشاگران وجوهی از شخصیت دراکو را دیدند که در کتابها وجود نداشت، آنها لحظات آسیبپذیری دراکو را دیدند و برخی از مخاطبان حتی توانستند با دراکو مالفوی همذاتپنداری کنند. درمجموع ارتباط برقرار کردن با دراکویی که در فیلمها میبینیم، به مراتب بیشتر از دراکوی کتابها است، که البته بازی فوقالعاده فلتون نیز در این امر بیتأثیر نبوده. در فیلمها، دراکو مالفوی دیگر رقیب اشرافی و لوس هری پاتر نیست، بلکه پسر وحشتزدهای است که به اجبار پدرش، تصمیمهای بدی میگیرد و سمت اشتباه تاریخ میایستد.
تنها معلمی که هری پاتر نتوانست با او ارتباط برقرار کند معلم درس معجونها، سوروس اسنیپ (با بازی درخشان مرحوم آلن ریکمن) بود. از آنجایی که در گذشته اسنیپ قربانی قلدریهای جیمز پاتر بوده، به نظر میرسد رفتار سختگیرانهاش با هری، برای جبران کردن قلدریهای پدرش است. با جلو رفتن داستان، متوجه میشویم اسنیپ در حقیقت یک جاسوس دوجانبه است که درجهت شکست دادن ولدمورت کار میکند. اسنیپ که زمانی عاشق مادر هری بوده، میخواهد به هر قیمتی شده از ولدمورت انتقام بگیرد.
۵ نشانه که ثابت میکند اسنیپ در فیلمهای «هری پاتر» قهرمان بود
نسخه ادبی شخصیت اسنیپ به قدر کافی بین جامعه هواداران «هری پاتر» محبوب شده بود، اما محبوبیت اسنیپ با بازی آلن ریکمن هیچ حد و اندازهای ندارد. یکی از حقایقی که کمتر به آن اشاره شده، این است که رولینگ، نویسنده «هری پاتر»، رازهایی را درباره این شخصیت به آلن ریکمن گفته که تا به امروز هیچکس دیگری از آنها اطلاع ندارد، و با آگاهی از این رازها بوده که ریکمن توانسته تا حد امکان در شخصیت اسنیپ غوطهور شود و نقشش را به نحو احسن بازی کند. ناگفته نماند که شخصیت اسنیپ در فیلم تا حدی تلطیف شده بود و برخی از بدترین ویژگیهای این شخصیت در منبع اقتباس را نداشت، مانند تمایل او به درآوردن اشک دانشآموزان خود.
هاگرید (با بازی رابی کالترین) برای تولد یازده سالگی هری برای او یک جغد برفی میخرد، جغدی که هری نامش را هدویگ میگذارد و به یکی از معتمدترین همراهان او تبدیل میشود. در کمال تأسف هدویگ در نبرد هفت پاتر میمیرد، اما به عقیده بسیاری از هواداران این فرنچایز، سرنوشت این پرنده دوستداشتنی در فیلمها به مراتب بهتر است.
در کتاب هدویگ همچنان در قفس قرار داشت و به وسیله یک نفرین کشنده سرگردان، به طور تصادفی کشته شد. اما در فیلم هری هدویگ را از قفس درمیآورد تا بتواند پرواز کند و از مهلکه خارج شود. اما هدویگ فرار نمیکند، او به نبرد بازمیگردد تا از هری محافظت کند. زمانی که یک نفرین کشنده به سمت هری پرتاب میشود، هدویگ خودش را جلوی نفرین میاندازد و جانش را فدای صاحبش میکند. متأسفانه این کار هدویگ باعث میشود مرگخواران هری پاتر را شناسایی کنند و خبر آن را به ولدمورت برسانند.
اسلاید اضافی
11 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
هری پاتر باعث شد به جادو ایمان داشته باشم...
هیچ چیزی نبود راجبش فکر کنم....ولی هری پاتر منو نجات داد....دوستای جدید،زندگی جدید
هری پاتر نجاتم داد! او
عالیه🌱🐚
میشه گفت رو منم یه همچین تاثیری داشت😊
عالی بود
ممنون❤😊