دیگه مجبور شدم برم زنگ و بزنممم 😮💨
الکس درو باز کرد پرسید: سلاممم! آبجی کجاست؟ راستی مامان چرا خونه نیست بیدار که شدم نبود آبجی گفت سریع میاد و رفت خونه ی تو
امم خب ببین:ما. مامان رفته...
الکس: پیش پاپا و ماما؟
گفتم: ارههههه خب رفته یه مدت بمونه چون پاپا یکم مریض شده!
الکس: پاپا خیلی تند تند مریض میشه راستی آبجی کو؟
گفتم: رفته خرید به من گفت زودتر بهت بگم که نگران نشی
الکس: اها باشه میای تو؟
باشه اومدم🙂
۵ دقیقه بعد
(الیس زنگ زده چیکار کنممم)
الکس: او گوشیت زنگ میزنه میتونی تو اتاق باهاش صحبت کنی(:
تو اتاق
من: سلام الیس خوبی چیشده؟
الیس: قاتل پیدا شده یه جوری زود خودت رو برسون ایستگاه پلیس!!!
من: اما چه جو..
قطع کرد😑
وای چیکار کنمممم
اها فهمیدم (خنده شیطانی😂)
وای... وااای......... اوخ کمرممممممممممممممممم
الکس: چی شدهههه
من:الکس وصیتم قبل از مرگ اینه که برام تاکسی بگیریییی و منو سوارش کنیییی (ادا دراوردن)..........( بازم ادا دراوردن )
مرگ... مرگگگگگ
الکس: نمیرررر نههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
خب به صورت فجیح ای مردم و تو تاکسی باز زنده شدممم(یسسسس نمرددد😐)
نظرات بازدیدکنندگان (1)