گل خشک شده

اگه داستان بهتر شده بهم بگین

تو بیمارستان بودیم دکتر از اتاق جراحی بیرون اومد پریدیم سمتش😑(بیچاره) گفت به جز ۲ تا گلوله ، به سرش هم ضربه خورده پس احتمالا بیمار بره به کما آلیس پرسید: چند درصد احتمال مرگ هست دکتر گفت: خیلی متاسفم ۹۰ درصد احتمال مرگ هست. ما هرکاری از دستمون بر بیاد میکنیم آلیس یهو از هوش رفت و بستری شد کمی بعد... خانم شما همراه خانم alive هستین؟ ندونستم چی بگم خب من دقیق که همراه مادر آلیس نبودم ولی گفتم،بله؟ پرستار گفت؛ایشون همسر یا خانواده ای ندارن؟ خوشبختانه من جواب و میدونستم گفتم:متاسفانه تو ۳۰ سالگی از همسرشون جدا شدن و پدر و مادرشونم توی آلمان هستن. پرسید: چند سالشونه فرزندی دارن گروه خونیشون چیه؟ گفتم ۳۸ سالشونه یه دختر ۱۶ ساله و یه پسر ۹ ساله دارن،دقیق نمیدونم گروه خونیشون چیه! ولی دخترشون الان بسترین میتونین ازش بپرسین . همون لحظه آلیس به هوش اومد من و پرستار رفتیم پیشش باهاش صحبت کردم و اون بهم گفت یه جوری به داداش کوچولوش بفهمونم چیشده چون من با بچه ها خوبم. خب همین الان رسیدیم به زمان حال و من نمیدونم باید چیکار کنم روبه رو خونه آلیس وایسادم و خشکم زده شما بودین چجوری به یه بچه میگفتین کل خانوادش گوشه بیمارستان افتادن و مادرش ۹۰ درصد احتمال داره بمیره😐

چرا هرچقدر میخوام نظر بنویسم نمیره چرااااااا (چجوری درستش کنم؟)

تموم امیدوارم خوشتون اومده باشع 🙂