خودم خوندمش واقعا قشنگه🌼
اول بگم که کتاب نوشته وون سون پیونگ نویسنده کارگردان و فیلمنامهنویس کره ای هست(تصوری بالا عکس نویسندهس) ، خب داستان کتاب راجب پسری به نام یونجیه که به یه بیماری مبتلا عه این بیماری این شکلیه که یونجی هیچ حسی رو احساس نمیکنه(مثل ترس خشم خجالت ناراحتی و خوشحالی)برای مثال وقتی یه ماشین یه یونجی نزدیک میشه اون هیچ ترسی رو حس نمیکنه
یونجی پدرشو از دست داده و با مادر و مادر بزرگش زندگی میکنه هرچند که مادر و مادربزرگش یونجی رابطه خوبی در گذشته نداشتن(اگه کتابو بخونید متوجه میشید چرا)مادر که میدید یونجی کوچولو همیشه توی مدرسه به دلیل رفتار عجیبش مسخره میشه و یا حتی بعضی ها به اون لقب سنگدل رو میدن نمیتونه طاقت بیاره و خودش دست به کار میشه..
مادر یونجی سعی میکنه به پسرش یاد بده چجوری مثل یک انسان عادی رفتار کنه .. مثلا احساسات مختلف و واکنش های مختلف رو به کمک مادر بزرگ مهربون روی کاغذ مینویسه و سرتاسر خونه میچسبونه (مثل:وقتی ماشین به تو نزدیک شد باید سرعتت رو زیاد کنی و به سمت دیگه خیابون بدوی یا...وقتی یک نفر با عبارات مثبت از تو تعریف میکند مثل تو چقدر خوشتیپ هستی تو باید بگی: سپاسگزارم
(این اسلاید دارای اسپویل میباشد😂)خلاصه زندگی یونجی در کنار مادر و مادر بزرگ همینطور میگذشت تا اینکه در شب کریسمس ، شب تولد یونجی ، شبی که برف میبارید طی اتفاق ناخوشایندی یه نفر به مادر و مادر بزرگ حمله ور میشه و هر دو اونا و زخمی میکنه(مادر بزرگ میمیره و مادر هم فرقی با یک مرده نداره چون فقط قلبش میزنه وگرنه نه چشماشو باز میکنه نه چیز دیگه ای..البته یونجی داستان ما که الان ۱۵ سالش بود هیچ حس بدبختی یا ترس و وحشت از اینکه مادر و مادربزرگش جلو چشمش مردن نداره و احساس تنهایی هم نمیکنه شاید فکر کنید اینجا پایان داستانه،اما داستان یونجی تازه شروع میشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
این پیام فقط جهت حمایت از شما میباشد🥲🖤
خوندمش و یه هفته پیش تمومش کردم😁
:)
ایشالله قبل از شروع مدارس بخخرمممششش🐸💔
تهش چی میشه؟:)))
چرا خودت نمیخونیش؟
اینجوری قشنگ تر نیست؟
هوم چه جالب :»
🌼🌼