خـنـده دار تـریـنـ خـاطـرتـونـ رو بـگـیـد مـیـخـوامـ تـسـتـشـ کـنـمـ🌵☀
نظرسنجی
خـنـده دار تـریـنـ....✨🌽
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
و ادمه: ماشورمون گفت آدم با شما ها دیوونه میشه و گزاشت رفت بعد ما هم که از خز پارتی خسته شده بودیم پارتی به نسل جدید گزاشتیم و با ماژیکای معلم برای خودمون لب و خط چشم میکشیدیم و همه مانتو ها رو کندیم و انقدر رقصیدیم که دیگه جونی برامون نمونده بود تازه زنگ آخرم ورزش داشتیم و قشنگ بدنمون گرم بود😂
او مای گاد😂✨
خب بقیه: و لپتابشم رمز نداشت خلاصه که ما لپتابشو برداشتیم و بک گراند کارتونی براش گزاشتیم و آهنگ یار دبستانی من و آهنگ مادر من مادر من رو براش ریختیم و به خز پارتیمون ادامه دادیم و بعد یهو مشاور مدرسه اومد توی کلاس و ما تا اونو دیدیم در همون حالت رقص خشک شدیم و مشاورمون بهمون گفت که آدم با شما ها
فقط مشاورهههه😂✨
ماجرا از اون جا شروع شد که از اداره زنگ زدن که معلممون باید بره ماهم کلی خوشحال بودیم چون معلم نداریم وقتی معلم رفت خز پارتی گرفتیم رفتیم به دهه ۶۰ و ۷۰ بعد با ماژیک معلم برای خودمون سیبیل و ابرو پیوسته گزاشتیم و آهنگای خزززز و قدیمی میخوندیم و میرقصم بعد معلممون لپتابشو جا گزاشته بود
بدبخ معلمتون😂
معلمتون لپتابشو ببینه غش میکنه😂✨
هییی معلم ما حتی ی روزم تاحالا نشده که نیاد😞😂
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
اعلام میکنم معلمتون غش کرد😂😂✨
😂😂😂
ادامه
پنجم های 2و3 داشتن میرفتن کلاس بعد من حواسم نبود با اونا رفتم دیدم هیچکی تو کلاسمون نیست بعد من اینجا مونده بودم برگردم یا نه😂
خلاصه دیگه قایمکی برگشتم که معلم نفهمه😂
میدونم زیاد خنده دار نیس ولی دیگه چه کنم😂
خودم:
یه بار نماز داشتیم تو کلاس پنجم بعد داشتیم نماز میخوندیم نماز که چه بگم هرکی داشت ی کاری میکرد.یکی داشت اسم و فامیل بازی میکرد.یکی داشت با دوستش آروم حرف میزد.یکی داشت خوراکی میخورد.و اینا خب بعد تو نماز خونه چنتا کلاس از پنجما بود.پنجم یک.پنجم دو.پنجم سه.که من پنجم یک بودم.بعد پنجمای 2و3 داشت
کلاسمون ترقه انداختن ما هم عین سگ ترسیدیم و فکر کردیم گاز زدن بدو بدو رفتیم تو سالن ولی پایین نرفتیم (کلاس ما طبقه سومه)فقط یکی از بچه ها رفت و بعدش فهمیدیم ترقه انداختن رفتیم و کلی به اون کسایی که انداختن فحش دادیم(از این ورم یکی از بچه های مود کلاس همینجوری ریلکس نشسته بود انیمیشنو نگا میکرد😂)
من بودم جر.شون میدادم😂
آخرای اسفند ۱۴۰۱ که قضیه گاز زدن و اینا بود من رفته بودم مدرسه فقط هفت نفر بودیم بعد زنگ آخر بود و معلم نداشتیم بزای همین یکی از بچه ها رفت از سایت مدرسه انیمیشن دانلود کرد آورد زد تو تخته نگاه میکردیم صندلی هارم چیده بودیم جلوی تخته مثل سینما شده بود بعد یه چند تا پسر هون بیرون بودن و به پنجره
بعدش اونم هی درو تکون می داد بعد ازش پرسیدم توهم پیچوندی اونم گفت آره که بعد شروع به حرف زدن کردیم که بعد گفت بهتره بریم تو که اگه یکی اومد فکر کنه واقعا اومدیم دستشویی که بعد حرف زدیم که یکی از ناظمامون صدامون رو شنید بعد گفت بچه ها بعد یک سکوت سنگینی چندثانیه شد که بعد رفت به معلممون لمون داد😐😂
یعد چی شددد؟ 😂
راستی چطور ژنده موندی؟ 😂
یه جوری که خودمم نفهمیدم چی شد 😂
روز سه شنبه بود بعد ماهم که سه شنبه پانسیون داریم یا همون معلم اصلیمون نیست کلا روز چرت و پرتیه بعد معلم قرآن مونم اینقدر اذیتمون میکنه که بخونیم و اینا که اصلا .....بعد من حوصلم سر رفت دروغکی گفتم خانم میشه برم دستشویی اونم اجازه داد رفتم دستشویی بعد یکی از دوستام رو دیدم برای اینکه طبیعی کنم دستمو
ما سه شنبه بهترین روزمونه
هنز داریم ورزش داریم ریاضی نداریم😂
آره بابا اصلا زنگ تفریح این روز بچه های ما کلاسو با جیغاشون جنگل می کنن😂😂
کلاس ما همه روزا جنگله😂