لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.
نظرات بازدیدکنندگان (19)
  • imageایزما😐 سازنده
    آیا من برای تو یک لطیفه هستم؟

    پایان دیگه مرسی از کسایی که داستانو خوندن 3>😊

  • imageایزما😐 سازنده
    آیا من برای تو یک لطیفه هستم؟

    =لطف داره... $ااااخخخ هیونگ... *لپشو کشید* &تهیونگ... =بله بانو؟ &مزه نریز بیا دسته گلو پرت کنیم...(نمیدونم کره ایام دسته گل پرت میکنن یا نه ...)&یککک دووو سههه چیشد؟ واییییی کوکی مبارکههههه *کوکی و جی هیون دسته گلو باهم گرفتن* +مبارکه پسر...پایان(و بگم تهیونگ پسر دار میشه شوگا دختر دار...)

  • imageایزما😐 سازنده
    آیا من برای تو یک لطیفه هستم؟

    رفتیم پیششونو دستشونو گرفتیم(خب من نمیدون عاقد چی میگه هرکی میدونه تصور کنه) =قبول میکنم &قبول میکنم ع:اقای مین و خانم کانگ... +قبول میکنم.. #قبول میکنم.. (و اره دیگه...)$هیونگاااا =+هی کوکیییی +کجایی تو؟$منم نامزد کردم...جی هیو اینا هیونگای منن. !سلام اقای کیم سلام اقای مین کوکی خیلی تعریفتونو کرده

  • imageایزما😐 سازنده
    آیا من برای تو یک لطیفه هستم؟

    میخوام رفقاتمونو تغییر بدم...*زانو زدن*حاضری بقیه عمرتو با من بگذرونی؟ #وایی..اوپا...ارههههه &تهیونگ...ارههههه *چند هفته بعد از زبون یونجی*لباسامونو پوشیدیم و دسته گلامونو برداشتیم...امروز بهترین روز برای منه(و بدترین برای من) دست اونیو گرفتم و رفتیم توی سالن..چشم همه از جمله پسرا روی ما بود...

  • imageایزما😐 سازنده
    آیا من برای تو یک لطیفه هستم؟

    مام رفتیم لباسامونو پوشیدیم و راه افتادیم 5 مین بعد رسیدیم...پارک خلوت بود برا همین پسرا رو راحت پیدا کردین...وقتی مارو دیدن لبخند زدن...رسیدیم پیششون دستامونو گرفتن...=+میدونیم که توی این مدت خیلی باهم صمیمی بودیم،توی این 5 سال همو خوب درک کردیم و شناختیمو رفقای هم شدیم...حالا میخوام رفاقتمونو...

  • imageایزما😐 سازنده
    آیا من برای تو یک لطیفه هستم؟

    چی شد دردت اومد؟ &اوپا..=هوم؟کجا میری؟ &اوپا الان یونجی و شوگا بیدار میشن..بزار برم..=باشه..برو *5 سال بعد از زبون یونهی*توی این 5 سال خیلی با تهیونگ و شوگ رفیق شدیم...هم توی خوشحالی کنار هم بودیم هم توی غم...یکی از همون روزا داشتیم عین ادم زندگی میکردیم که شوگ بهمون زنگ زد و گفت بریم یکی از پارکا..

  • imageایزما😐 سازنده
    آیا من برای تو یک لطیفه هستم؟

    &هیونگ بیدار شو... =چی...اوخی کیوت... $چیه؟؟ =صبح که بیدار میشی خیل کیوتی...$هیونگ مسخره نکن.=باش الان بیدار میشم...یونهی...یون اخخخخخخ &ای وای خوبی؟ببخشید اوپا... =بروو من با تو قهرم.. &اوپا..🥺(نگووووو) =باشه *دستشو دراز میکنه که یونهی بهش کمک کنه ولی اونم میندازه...*&اخخخ... =چیه دردت اومد؟؟

  • imageایزما😐 سازنده
    آیا من برای تو یک لطیفه هستم؟

    &ای بابا شدی مدرسه سال اول میگن ابن مثلثه سال هشتم میگن ثابت کن... =بکن دیگه... &*صورتشو قاب میکنه و قربون صدقش میره*ای کیم کوشولو چقد تو کیوتی موش بشی من بقولمت...+خفه خوابم میاد... =*سعی در جر نخوردن...* +مرض..*فردا صبح کوکی زودتر از بقیه بیدار شد و اول تهیونگ بیدار کرد*... $هیونگ...=چیه؟...

  • imageایزما😐 سازنده
    آیا من برای تو یک لطیفه هستم؟

    =ببین کوکی..تو حالت خیلی از ما بدتره و خودتم میدونی ما چقد از اون قضیه ناراحتیم...ولی یه امشب که میخوای پیش ما باشی به اون قضیه فکر نکن... $*اشکاشو پاک کرد*چشم هیونگ🙂 =ایول شدی دنوسنگ خودم..😊*نصف شبی همه خواب بودن ولی یونهی و تهیونگ...نه* =یونهی...&هوم؟ =منو واقعا دوست داری؟ &اره دیگه =ثابت کن...

  • imageایزما😐 سازنده
    آیا من برای تو یک لطیفه هستم؟

    +جر عجب منبعی😂😂 &یااا نخندین... =*صورتشو قاب میکنه-چشم خانوم کوشولو نمیخندیم...کوک خوبی؟ $چ..چی؟اره خوبم...فقط بخاطر اون قضیه... =چاقوی من کو؟میکشمتا...صد بار گفتم به اون قضیه کوفتی فکر نکن..*با داد* $*بغضی*چشم...ببخشید هیونگ.. +*اروم* تر زدی... =اههه کوکی ببین خودت که میدونی مام خیلی...=ببین کوک.

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.