لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.
نظرات بازدیدکنندگان (10)
  • منتظر پارت بعد هستمم 😍💜

  • imageماکارون🍬
    ماکارون دخملی در مزرعه

    عالییییی

  • 3..بغلش کرد و بردش تو اتاقش و رفت بیرون همین....از زبون نیکا:فردا..بیپچدار شدم کارای اولیو رو کردم و رفتم بیرون تهیونگ:نیکا بیا اینجا صبحانه بخوریم نیکا:باوشه رفتم نشستم صبحانه رو خوردیم و اون مستقیم رفت تو اتاق کارش منم...نیکا:عام من میخوام کیک درست کنم خدمتکار:کیک میخواین داریم

  • 2.با بالا پایین شدن تخت فهمیدم اومده رومو کردم این ور و مگاهش کردم تهیونگ:خوب نیکا:بریم تهیونگ:اره برو اماده شو نیکا باند شد و رفت اماده شد و اومد پایین نیکا:بریممم تهیونگ:بیا ...رفتن بیرون و نیکا هرچی خواست تهیونگ خرید براش و بعدم رفتن شهر بازیو...) نیکا تو ماشین خوابش برده بود تهیونگ براید استایل

  • رفتم تو اتاقش و روی تخت دراز کشیدم که نفخمبدم کی خوابم برد از زبون تهیونگ:کارامون تموم شد و رفتم تو اتاقم که دیدم عین بچه دوساله ها خوابیده رفتم حموم و وقتی اومدم بیرون...از زبون نیکا:چشمامو بار مردم با چیزی که دیدم ..تهبونگ فقط یه حوله دور کمرش بود ا‌مدهذلود بیرون تعیونگ:اااا نیکا روشوک کرد اون ور

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.