یک روز یه نوزاد بنام ارزو به دنیا اومد خاله عمه مادربزرگش اومده بودن خونشون عمه میگفت موهاش به من رفته خاله میگفت چشاش ابروهاش به من رفته مادربزرگه میگفت اندامش به من رفته خاله میگفت نخیر موهاش به من رفته عمه میگفت نخیر چشاش به ما رفته همین طوری داشتن بحث میکردن پجه گوزید 😂مامانش گفت حالا کسی نمیخاد گوزیدن بچم به کی رفته
نظرسنجی
کل کل عمه خاله مادربزرگ سر بچه
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)