نظرسنجی
کیانِ بداقبال.
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نمیدونم چرا اما
حرف زدن رو دوست ندارم، انگار مخاطبی ندارم و با خودم صحبت میکنم
حس جالبی نیست.
اعتراضی هم ندارم، چشمای لیلای لیلاتر از هرلیلام به صد ترکش و تیزی و پایان واژه من، میارزه.
درمیان این همه غوغا و شر،
عشق یعنی 'افزایش' رنج بشر.
که متاسفانه من دل رو دادم رفت و شیدا شدم.
زندگیم به دو قسمت تقسیم شده، بخشیش برای قبل کنکوره و بخش دیگریش برای بعد کنکور.
قبل کنکور انگار بچه بودم، کودکسال و شور و شوق جوانی داشتم
اما الان که تموم شده انگار کمرم خم شده و اشتیاقی دیگه نیست، صرفا در تماشای گذرای عمر نشسته ام.
نه تفریحی، نه ورزشی، نه دورهمی ای
هیچ.
مثل یک معلم خسته در آخرین سال تدریسش که منتظر گذر زمان و تموم شدن دوره مشقت بار تدریسه منتظر جمعه ام که استراحتی کوتاه داشته باشم.
آدم داریوش که گوش میده نسخ میشه، حتی اگر سیگاری نباشه.
چرا بداقبال اخه نازنازی من؟
همینطوری؛ دلیل خاصی نداره.