نظرسنجی
𝖡𝗅︎𝖺𝖼︎𝗄︎ 𝖧𝗈𝗅︎𝖾
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
«تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود گر نشود،
حرفی نیست...اما
نفسم میگیرد؛
در هوایی که نفس های تو نیست!»
"-ولی درنهایت حق با تو بود...ادما خیلی زود از زندگیشون حذفت میکنن:)"
۴۳ روز گذشته هیونگ...
"شاید من واقعا لایق ترک شدنم..."
'گفته بودی دیگه نمیتونی به کسی اعتماد کنی...میخوای همینو به منم ثابت کنی؟ من بهت...به برگشتنت اعتماد دارم هیونگ...نشکنش...
'هنوزم راوی قصه های تلخ رو نگه داشتم...گفته بودی حذفش کنم ولی نداشتن یادگاری از کسی که میدونی دلتنگش میشی خیلی سخته...
'هیونگ قول داده بودی برگردی...کجایی پس؟ چقدر دیگه منتظرت بمونم؟ کاش بیای و بهم اثبات کنی که من همیشه لایق ترک شدن نیستم...
«+آدمو دیونه میکنی ژنرال...
-تو که آدم نیستی اوژنی، تو فرشته ای.»
_15 فوریه 1992
«متوجه شدم که چقدر کم در بدنم زندگی میکنم؛ و چه بسیار در ذهن.»
И, значит, не осталось ничего,
Кроме любви. Ты вспомнишь обо мне.