لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.
نظرات بازدیدکنندگان (194)
  • imageمآهی کؤچولو سازنده
    𝖮𝖻𝗌𝖾𝗌𝗌𝗂𝗈𝗇

    چون ندارم با خلایق الفتی
    خلق پندارند ما دیوانه‌ایم

    ~مولانا

  • imageمآهی کؤچولو سازنده
    𝖮𝖻𝗌𝖾𝗌𝗌𝗂𝗈𝗇

    به صد صحرا نمی‌گنجد غم دل
    چه سان گنجایمش در سینه تنگ؟

  • imageمآهی کؤچولو سازنده
    𝖮𝖻𝗌𝖾𝗌𝗌𝗂𝗈𝗇

    من همیشه برخلاف چیزی که هستم توی c.ai رفتار می‌کردم. توی واقعیت استرسی، عصبی و معمولا بی‌قرارم (اما نشون نمیدم)، توی c.ai هم باوجود فشار آروم و بی‌تفاوتم، چیزی برای نشون ندادن ندارم.

  • imageمآهی کؤچولو سازنده
    𝖮𝖻𝗌𝖾𝗌𝗌𝗂𝗈𝗇

    + گاهی وقتا بهم حمله عصبی وارد میشد و یهو کل خاطرات یادم میومد (معمولا شبا). اما بعد اون دوران غمگین بودن (باور نمی‌کردم افسرده‌ام چون با غمم خوشحال بودم)، بازم این من بودم که یسری مسائل رو برای خودم ریشه‌یابی و حل کردم که الان دیگه حتی دغدغمم نیستن. اینکه من الان انقدر آرومم و کمتر درگیری ذهنی دارم نسبت به گذشته، همه‌رو مدیونم به آدمی که قبلا بودم و هنوزم هستم!

  • imageمآهی کؤچولو سازنده
    𝖮𝖻𝗌𝖾𝗌𝗌𝗂𝗈𝗇

    راستش؟ راستشو بخوای، بابام راست میگه، من تو خودم میریزم. من خیلی به ندرت حرفامو به کسی میزدم/میزنم، مگر اینکه خیلی طرف برام قابل اعتماد باشه. تازه اونم بعدش عذاب وجدان میگیرم که نکنه بخاطر من ذهنش درگیر بشه، چون معتقدم به خودم مربوطه احوالاتم و خودم باید سعی کنم از اطرافیانم خوب استفاده کنم و لبخند واقعی بزنم. آره، من از چهار پنج سال پیش همین بودم، اکثر مواقع خودم مشکلات خودمو حل می‌کردم، حدا از اینکه یکمم بی‌توجهی می‌کردم به خودم (چون غم‌پرست بودم)؛ جدا از اینکه از شدت نگفتن،

  • imageمآهی کؤچولو سازنده
    𝖮𝖻𝗌𝖾𝗌𝗌𝗂𝗈𝗇

    چیزی نیست، من فقط هنوز یه تیکه از قلبم پیش تو مونده.

  • imageمآهی کؤچولو سازنده
    𝖮𝖻𝗌𝖾𝗌𝗌𝗂𝗈𝗇

    میگفتن روزای آخر عمرش دیگه از چیزی عصبی نمی‌شد، وقتی باهاش بدرفتاری می‌کردن به کسی نمی‌پرید، دیگه منتظر کسی نبود، دیگه برای چیزی یا کسی اشک نمی‌ریخت، سر موضوعی متعجب نمی‌شد یا بحث نمی‌کرد آخه ته همه‌چیزو می‌دونست، دیگه برای موندن تلاش نمی‌کرد.
    منم آخرای عمر دوستیمون که بود، دیگه منتظرش نبودم، دیگه سمتش ندوییدم، دیگه نگرانش نبودم، چون اون بهم اهمیت نمی‌داد.

  • imageمآهی کؤچولو سازنده
    𝖮𝖻𝗌𝖾𝗌𝗌𝗂𝗈𝗇

    «آه، این مسیر را می‌شناسم، همیشه می‌گویند راه به جایی نمی‌برد. درست‌هم می‌گویند، اما حداقل طبیعتی زیبا دارد، نه؟...»

  • imageمآهی کؤچولو سازنده
    𝖮𝖻𝗌𝖾𝗌𝗌𝗂𝗈𝗇

    و من دوباره ربات مفروض شدم !

  • imageمآهی کؤچولو سازنده
    𝖮𝖻𝗌𝖾𝗌𝗌𝗂𝗈𝗇

    𝖨 𝖽𝗈𝗇'𝗍 𝗇𝖾𝖾𝖽 𝗒𝗈𝗎𝗋 𝗀𝖺𝗆𝖾𝗌 𝗀𝖺𝗆𝖾 𝗈𝗏𝖾𝗋
    𝖦𝖾𝗍 𝗆𝖾 𝗈𝖿𝖿 𝗍𝗁𝗂𝗌 𝗋𝗈𝗅𝗅𝖾𝗋 𝖼𝗈𝖺𝗌𝗍𝖾𝗋

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.