نظرسنجی
Cardboard wall
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
آیامی همچنان با اینکه شینجی را دوست نداشت،اما با او ازد■واج کرد.شینجی تمام قضایا را میدانست اما به خاطر ایکه آیامی را دوست داشت،تومیوکا را قبول کرد.این قبولی بهترین هدیه برای آیامی بود که توانست ۷ سال با شینجی به خوبی زندگی کند.ولی خوشی زندگی آنجایی تمام شد که متوجه شد این ا■زدواج و قبولی شینجی،فقط برای انت■قام از تاماکی بود.
سریع و بی درنگ،سریع آسانسور شد و گفت:لطفا...لطفا دیگه سمت من نیا به جز وقتی که راحلی برای من و این بچه پیدا کرده باشی.
تاماکی در فکر فرو رفت و همچنان به برگه نگاه میکرد.
هفته ها میگذشت و تاماکی هر تلاشی برای رسیدن به آیامی میکرد.جواب گو نبود....
تاماکی به سمت او دوید و با خوشحالی گفت:این در■سره؟این که خوشبختی خالصه.
آیامی ایست کرد و گفت:به خودت بیا.تو...تو هیچ وقت نمیتونی با من...
تاماکی پوکر فیس شد و گفت:حتی اگه خانوادت رضای ندن،من...
آبامی سریع حرفش را قطع کرد و گفت:تو...تو اشتباه بزرگ من بودی.
آیامی با صدای گرفته و مژه های خیس،سرش را درجالی که پایین گرفته،بند کیفش را محکم تر میگیرد و میگوید:ببخشید...باید سریع این...این....در دسر را بگم.
از کیفش کاغذی بی درنگ بیرون آورد و به تاماکی داد.به سرعت از او دور شد و نگذاشت که واکنش نشان دهد.
آیامی در روزی آفتابی،وقتی در دنیای خودش هیچ اثری از خورشید نبود،در خانه ی تاماکی را میزند.تاماکی با بی میلی در را باز میکند،وقتی متوجه آیامی می شود خودش را سریع جمع میکند.با چهره خوشحال دستانش را سمت خانه میگیرد و آیامی را به داخل خانه دعوت میکند.
سنپای قسمت جدیدش به صورت تست منتشر نشده؟ *من بدبخت استرس دارم میمیزم سر ایامی و شینجی😭😀*
اخی عزیزم والا دارم روش کار میکنن واقعا خیلی داره برای خودمم پیچیده نیشه ببخشیدددد که دیر کردم😭
نه قربونت اتفاقا خسته نباشی خیلی خوبه رمانت منتظر میمونم😀😀من بدبختم میخواستم رمانم بزارم الان رفتم دیدم میبینم اگه بزار هم ناظر بیچاره نابود میشه هم اکانت من🥀🥀👺💔
بیا پیوی بیشتر بحرفیممممم🤧بهت نیاز دارم الان
هی رمان درباره چی بوده فقط خدا میدونه🤦🏻♀
اوکیی
۷ سال گذش_😳
واو ایامی کی بود
🤦♂🤦♀🤣
مامان تومیوکا🫠
راستی این قسمت فلش بکه
اهان
اهههه بریم تو ماجرای تومیوکا اینا من از آیامی بدم میاد عیقققق😫
(منظورم عیق به آیامی بود سازنده عزیز خسته نباشیییی)
یهوووو فرشته سر زددد🫠
تیخفختقاقتقتقت😭😭✨🎀
واییی خیلی قشنگ بود واقعا کاش میتوانستم مثل تو نویسنده خوبی باشم😭🤌🏻
می تونی از تو بر میاد عزیزم🫠
راستی این قسمت فلش بکه اخه یکیتون گفت من هم گفتم یه یاد اوری کوچولو کنم🫠