دوستان شما تو دهنتون سناریو انیمه ساختین؟ اگر ساختین خوشحال میشم بشنویمشون😀
نظرسنجی
سناریو انیمه؟
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
خب دوستان شرمنده کشیدمتون اینجا ولی خب گفتم بیاین یه دور با این کاراکترا بریم هرکس بیشتر سناریوش لایک خورد برندست جایزه هم داریممم😀
کاراکترا:
هوشینو آی و چویا و موزان و خودتون و ساشا
دوتا پیام اصلی ارسال نمیشه میخوام بندری بزنم اصن فشار چیه
بذار دوباره تلاش کنم شاید شد
اااییی خدااااا
چرا تا گفتم کلی ایده دارم دیگه ایده ندار- خب بریم قیمه هارو بریزیم تو ماست ها یچیز آبدوخیاری بدیم دستتون
خب پس بعد از یسری اتفاقات، کارکتر ها به دنیای ما تناسخ پیدا میکنن.. اهم اهم
آخرین خاطراتی که آی داشت مربوط به بچه هاش میشد، برای همین به محض بیدار شدن به قدری فکرش درگیر بچه های عزیزش میشه که حتی اهمیتی نمیده کجاست و فقط سعی میکنه اونارو پیدا کنه. چویا هوشیار تره، با وجود اینکه گیج شده اما گاردش رو پایین نمیاره و تو حالت آماده باش اطراف رو بررسی میکنه. موزان نمیدونه کجاست، اما غروری که داره باعث میشه بجای وحشت کردن فقط با حالت جدی و ازخودراضی به بقیه نگاه کنه، غافل از اینکه ما چویارو داریم! ساشا ایده ای نداره فقط میدونه گشنشه، مدام میپرسه نیکولو کجاست تا براش آشپزی کنه
به به ساشا هم که کاملا منه تو هر شرایطی😂🤝
یدونه سناریو با جزییاتشو نوشتم منتظرم ارسال بشه ولی نمیشه- حالم بد
عع-
اینترنت چقدر ضعیف شد- البته برق رفته
هعی🥲
خب پس سناریو نویسیییی؟
شکستن قلنج انگشتان-
برید کنار اومدم
به به نارو وارد میشودددد
کارکترا چجوریه؟ یعنی همه با همیم؟ از دنیای خودشون اومدن دنیای ما مثلا؟
آره همه با همین تو هر دنیایی هم میتونه باشه😀
براتون مدل داستان از ابتدای ورودشون بنویسم؟
حله بریم که رفتیم
ایولللل
@وی
عم خواستم صدات بزنم پیام پین رو بخونی😀🥹
______
بهخدا من ایده ندارم-
هعی وقتی ایده نداری خیلی بده میدونم🥲
@وی
اشکال نداره یه لحظه بیای😀
______
کوجا بیام؟
عم خواستم صدات بزنم پیام پین رو بخونی😀🥹
من مثلا یکبار در حال فرار بودم که یک گولوله میزنن تو پام و منو میگیرن بعد وقتی بهوش میام کلی بچه میبینم که ترسیدن و گریه میکنن منم کمک میکنم همه با هم فرار میکنیم ولی من برای رد گم کنی که بچه ها رو پیدا نکنن از یک سمت دیگه میرم و اونا میان دنبال من و دوباره منو میگیرن ولی این دفعه تیررر بازونم میکنن😭😭
😅😅
داداش چرا معکوس کار میکنی چرا خودتو کیل میکنی نکن😭
این منم😅
آره خیلی ساختم آخر همشون هم خدابیامرز شدم😂😂
البته سناریو نساختم اسید ساختم(شوخی)😂
تعریف کن بخندیم👍🏻😀
خجالت می کشم😂😂
بابا همه تعریف کردن نترس 😀
سایت نمی زاره بیاد🤣🤣
(بخدا راست میگم😂)
خب اشکال نداره😂👍🏻 راستی پین رو هم نگاه کن😀
باشه نگاه می کنم💜