لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.
نظرات بازدیدکنندگان (141)
  • imageMiko
    𝙈𝙞𝙠𝙤 𝘿𝙧𝙖𝙜𝙤𝙣

    یه سوالی داشتم، نظرتون در مورد سبک پست های جدید چیه؟ مثلا هی x عه و مثلا فلان چیز فلان ورژن

    • حقیقتا هیچوقت با این گونه پست‌ها ارتباط نگرفتم.

    • imageMiko
      𝙈𝙞𝙠𝙤 𝘿𝙧𝙖𝙜𝙤𝙣

      به نظرتون راهکار چیه؟ باید بهشون گفت یا این نوع پستا رو منتشر نکرد؟

    • imageMiko
      𝙈𝙞𝙠𝙤 𝘿𝙧𝙖𝙜𝙤𝙣

      من خودم واقعا هر‌چقدر بگن حق عه یا چی نمیتونم ارتباط بگیرم

    • این بحث دوسال پیش من با خیلی‌ها بوده. نتیجه‌ای هم نداره. مخاطب دنبال چیز دیگری می‌گردی. به همین جهت من دیگه در بین پست‌های اینجا نمی‌گردم.

    • imageMiko
      𝙈𝙞𝙠𝙤 𝘿𝙧𝙖𝙜𝙤𝙣

      در مورد ناظری چطور؟ رد کنیم نمیشه عقده ناظری یا چون ما باهاش ارتباط نگرفتیم؟

    • به شخصه اون پست‌هایی رو صرفا بررسی می‌کنم که محتوا دارند به اصطلاح.
      چون حقیقتا نمیدونم باید منتشر بشه یا نه و اگر به من باشه قطعا اون پست‌ها رو رد می‌کنم.

  • imageMiko
    𝙈𝙞𝙠𝙤 𝘿𝙧𝙖𝙜𝙤𝙣

    دررود بر شما

  • imageMiko
    𝙈𝙞𝙠𝙤 𝘿𝙧𝙖𝙜𝙤𝙣

    بیب بیب🚨

  • که زندگی دو سه نخ کام است و عمر سرفه‌ی کوتاهی.

  • imagedepth
    جویِ هزار

    بقیه شعر نمیاد

  • imagedepth
    جویِ هزار

    ای ستاره‌ها که از جهان دور
    چشمتان به چشم بی‌فروغ ماست
    نامی از زمین و از بشر شنیده‌اید؟
    در میان آبی زلال آسمان
    موج دود و خون و آتشی ندیده‌اید؟
    این غبار محنتی که در دل فضاست
    این دیار وحشتی که در فضا رهاست
    این سرای ظلمتی که آشیان ماست
    در پی تباهی شماست

  • imageAlien
    14km

    هروقت این شعر رو میخونم یاد مادربزرگم میفتم

  • imageAlien
    14km

    برای ما یک شب سجود سبز محبت را چنان صریح ادا کرد که ما به عاطفه ی سطح خاک دست کشیدیم و مثل لهجه ی یک سطل آب تازه شدیم و بارها دیدیم که با چه قدر سبد
    برای چیدن یک خوشه ی بشارت رفت ولی نشد که روبروی وضوح کبوتران بنشیند و رفت تا لب هیچ و پشت حوصله ی نورها دراز کشید و هیچ فکر نکرد که ما میان پریشانی تلفظ درها برای خوردن یک سیب چقدر تنها ماندیم...

  • imageAlien
    14km

    بزرگ بود و از اهالی امروز بود و با تمام افق های باز نسبت داشت و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید.
    صدایش به شکل حزن پریشان واقعیت بود و پلک هاش مسیر نبض عناصر را به ما نشان داد و دست هاش هوای صاف سخاوت را ورق زد و مهربانی را به سمت ما کوچاند.
    به شکل خلوت خود بود و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را برای آینه تفسیر کرد و او به شیوه ی باران پر از طراوت تکرار بود و او به سبک درخت میان عافیت نور منتشر می شد.
    همیشه کودکی باد را صدا می کرد.
    همیشه رشته ی صحبت را
    به چفت آب گره می زد.

  • بزن باران که به چشمان یاران
    جهان تاریک و دریا واژگون است
    بزن باران به نام هرچه خوبیست
    به زیر آوار گاه پایکوبیست
    مزار تشنه جویباران پر از سنگ
    بزن باران که وقت لای روبیست

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.