نوادگان آب در سراشیبی عمر
نظرسنجی
تسلای خاطر
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
یهویی شعرم گرفت، بیدلیل
پایدار از رشته کوههای بلند هندوکش
رشتههایی که در آن راز نهانم پارسیست
تخت جمشیدم نشان از همت کاوه به دوش
قلب من، تخت سلیمان، خاندانم پارسیست
در میان بلخ و بامیان خفته راز بیکران
شوق شیرین تمدن، داستانم پارسیست
از خرد بستم کمر، با عشق پیمان بستهام
آرشم در این وطن، تیر و کمانم پارسیست
میروم با پرچم عشقی که رنگین کرده خاک
آنچه ماند از من و از هر نشانم پارسیست
جاودان، این خون کوروش در رگان ما روان
آفرینش از ازل تا بیکرانم پارسیست
-استاد فرزانه نیکو
از تبریز، از اصفهان، از بام شیراز، آبادان
تا به بندر لحن شیرین بیانم پارسیست
آبرویی را که از آباء و اجداد و نیاکان دارمش
گر بخوانی نام من، فخر و نشانم پارسیست
در مسیر کوروش و فرزانگان باهنر
پرچم آز. ادگی بر آسمانم پارسیست
در خروش رود کارون، موج دریای خزر
در طنین زاگرس، آواز جانم پارسیست
ریشه در خاک دماوند است و البرز و فارس
شاخه در باغ ازل، سرو روانم پارسیست
از شکوه اردشیر تا تختجمشید کهن
این تمدن در دل دارالامانم پارسیست
دل دل دنیا نگین باستانم پارسیست
نقشهی راه و نشان و دودمانم پارسیست
اینکه از فردوسی و خیام و حافظ دارمش
این وطن، جان و جهانم پارسیست
نقش رستم میزند بر صفحهی تاریخمان
سایهسار خانه و خاک و مکانم پارسیست
چون سیاووش پا نهادم، در میان آتشام!
گرچه خاکستر شدم در عیانم پارسیست
از دل تاریخ میآید به گوش جان صدا
رعد رخشا، خن. جر روشن، زبانم پارسیست
در گلستانی که هر گل بوی آز ادی دهد
سوسن و یاسم و بوی ارغوانم پارسیست
احساس میکردم بابت اون اشعار مدیونتونم🙌🏻 خیلی قشنگ بودن
مدیون شاعران بزرگیم🙌🏻
و شما🤝🏻
🫶🏻
ابر بارنده به دریا میگفت:
گر نبارم تو کجا دریایی؟
در دلش خندهکنان دریا گفت:
ابر بارنده
تو هم از مایی!
آه چه شام تیرهای از چه سحر نمیشود
دیو سیاه شب چرا جای دگر نمیشود
سقف سیاه آسمان سوده شده ست از اختران
ماه چه ماه آهنی اینکه قمر نمیشود
وای ز دشت ارغوان ریخته خون هر جوان
چشم یکی به ماتم اینهمه تر نمیشود
🫶🏻
هر غروب، خورشید با دستانی سرخ از وداع، پردهی آسمان را میکشد تا راز شب آغاز شود.
چه کسی میداند؟
که تو در پیلهی تنهایی خود، تنهایی؟
چه کسی میداند
که تو در حسرت یک روزنه در فردایى؟
پیلهات را بگشا تو به اندازهی پروانه شدن زیبايى