بوی خاک و خورشید رو فراموش نکن
نظرسنجی
مِی
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
اتاق پر بود، کاری نمیشد کرد، هیچکس از قاب بیرون نیومد، دوربین درد عقب موند، دوربین
زمستون فراموش شده. زمستون، زمستون، فراموشش میکنی؟ بیخیالش میشی ؟ زمستون، زمستون، زمستون در فیلم و فیلم در چشم دوربین، چشم؟ چشم ؟ چشم لرزید، خاموش شد، چشم مرد
می، می در جام لرزید، جرئه ای می در جام لرزید و جام، شکست
پا و پا و پا و پا، پا مثل دست از جا کنده شد. لحظه ای که کش آمد، لحظه ای که قرص، قرص، قرص ها راه حل نبود، روی میز ماند. قرص.
قرص، نگاه کرد به فیلمی دربارهی چیزی که نشد. از کنارش گذشت، مشت زد، فیلمی که نشنید، برای او، صدا نیامد، صدا نرسید، صدا دست بود. نگاه، فقط روی دست بود.
فاصله ای به اندازه ی دیوار، به اندازه ی تار مویی، هیچ کاری مجاز نیست! هیچ کاری مجاز نبود، چشم هایی که نمیفهمن، چشمی باید کاری میکرد، دستی باید میچرخید، دست، آه دست و دست به زمین چسبیده بود و زودتر از فاجعه تسلیم شد.
قبل از ورود، مرد، مرد، مرد. خونه نفس رو نگه داشت، وقتی صدا از پشت پنجره امد، فیلم، فیلم تمام شد فیلمی که زودتر از فاجعه تمام شد..
هیچکس نیامد، تماشاگر، تماشاگر بدون دست، بدن هایی که هیچ کاری بلد نبود، بدن لرزید، بدن ترسید
تماشا تا جایی دیر شد، دوربین، آه دوربین، دوربین پلک نزد و فیلم؛ فیلم شاهد ماند
هر بلائی به سرم آمد از دست رجال بارسایی بود.
مامانم قوی ترین زنی هست که تو تمام عمرم دیدم باید اسمش تو تاریخ نوشته شه.
حتی مهندس دلش به حالم میسوزه
دارم میلرزم
:)))