سلاممممممممممم من اومدم با یه داستان جدید داستان های قبلیمو حذف کردم دیگه چرت نمی نویسم 😂 این داستان راجب یه دختری که اسمش آرتمیسه و راجب پسری به نام آنوبیس در ۱۱۰ قرن پیش این داستان واقعیت نداره اما میشه اسمشو گذاشت افسانه بزارید یکم توضیح بدم ۲ تا کشور به نام افرا و افسون وجود داره که حاکمانش پدر آرتمیس و آنوبیس به نام رئا و تایفون این دو باهم دشمن بودند اما ارتمیس و آنوبیس اونهارو از جنگ نجات دادند و اینطوری سرنوشت اونها عوض شد آرتمیس یه دوست داره به نام آلوشا که اون طی یک حرکت آرتمیس به عوض شدن سرنوشت این دختر و این پسر کمک میکنه اما آیا این دو زنده میمونن یا نه در این سرزمین انواع قدرت ها وجود داره مثل ومپرای(خوناشام)گرگینه و گویمهو(روباه نه دم) و ..... وجود داره اما بیخبر از اینکه بزرگ ترین اونا آرتمیسه اما چطور؟
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)