لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.
نظرات بازدیدکنندگان (8)
  • imageمیوگلوبین سازنده
    راکون میخوام

    در آغوشش دنبال ذره ای گرما بود که شاید زندگی‌ اش ذره ای نور برای او گذاشته باشد
    ولی انگار زندگی تمام نور او را برای خود برداشته بود
    شاید او باید نور خودش را می‌داد به محبوبش
    به آدمکی با قلب فلزیه زنگ زده
    ولی اینطور او هم زنگ میزد..
    او تصمیمش را گرفته بود
    در پایان ریل قطار او دخترکی تنها با قلبی زنگ زده بود
    محبوش دیگر اورا در آغوش نمی‌گرفت جون او دیگر گرم نبود، او فدای محبت شده بود

  • imageمیوگلوبین سازنده
    راکون میخوام

    اگر عنکبوتی که در اتاقت کشتی تمام مدت فک میکرد تو هم اتاقی و رفیقش بودی چی؟

  • imageمیوگلوبین سازنده
    راکون میخوام

    کاش "پروانه بودم"

  • imageمیوگلوبین سازنده
    راکون میخوام

    دوست داشتم با دستای مجنون بمیرم، گلی باشم که مجنون روی سر لیلی اش می‌گذارد
    نه با کفشی گلی

  • imageمیوگلوبین سازنده
    راکون میخوام

    آن شب ها گریه میکردم و آرزوی آدم بزرگ شدن را زیر لب زمزمه میکردم
    حالا دیگر نمیخواهم آدم بزرگ شوم
    نمیتوانم اشک هایم را پس بگیرم؟

  • imageمیوگلوبین سازنده
    راکون میخوام

    -میدونی غمگین تر از تنهایی چیه؟
    +وقتی که کودک درونم میان دستانم جان داده بود و من میان جمع می‌خندیدم

  • imageمیوگلوبین سازنده
    راکون میخوام

    نیامدی و نیامدی تا دیگر چشمانت چیزی جز چشم نبود

  • imageمیوگلوبین سازنده
    راکون میخوام

    او دور بود خیلی دور مثلا آن ور خیابان، آن ور آسفالت های ترک خورده ی خیس همانقدر که ماه از محبوبش خورشید دور بود

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.