بعد از تجربه تلخ زمان با صدای دیروز... من فکر میکردم که افق هنوزم پر احساس هست ساز ما به کوک کج نشسته، صادقانه؛ من یه کودکم که رویاهاش بی اندازه است!
نظرسنجی
-آسمان؟
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
تا طلوع صبح بعد -به اعتراف- تابید؛
که خون خورشیدو ریختن غروب قبل
ما فردا رو میخواستم واسه ی مهر...
هی توگای خوشگل نازنازی،حاضرم دابی تو باشم.
هی، تو واسه ی این کار زیادی خوبی_
هی، تو واسه ی این کار زیادی خوبی_
نه،من..واقعا با دابی حس همزادپنداری دارم،همونطور که..شبیه توگا هم هستم.
و ببخشید که نمیتونم اوچاکو باشم.
خب ببخشید، ولی تو از اوچاکو خیلی بهتری_
و بین خودمون بمونه، دابی بودن بهت میا_
دابی خیلی نازنازیه.
چرا امروز همه قیام کردن تا منو سرخ کنن،وای یعنی چی..و اهم..
بله،میدونم که بهم میاد.بیا بخندیم؛توگا هیمیکو!
حسرت من؟ نوشته ی رها؛
این خونه ست نه جبهه ی جهاد!
گفتی نگار، این تو این باد! این منم طوفانن صدای تو؛
دنبال رهاییم.... تو نرفته های تو.
خیلی پرحرف شدم، ولی...
تولد.(شاید بریم عقب تر؟)نگار.نقش.(شاید کشتی؟)طوفان.مرگ.
(+جاری، توربین، ترک)
منمممم ـ
خودتی ژوااا_؟
اره دیه:)
منمـ
مریم
در حال حاضر تنها کسیه که حق دار_