لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.
نظرات بازدیدکنندگان (15)
  • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
    ܢܚ݅ߊ‌ܣܥ‌‌خـت‌ِܝ̇ߺوܝ‌

    بارها نامش را در تاریخ به عنوان قدرتمندترین ژنرال جنگ برده اند. یک فرمانده واقعی و پرقدرت که سربازان دشمن به محض دیدنش زانو می زنند اما همه چیز از آنجا شروع شد که آواز ساز دهنی آن دخترک روستایی را شنید. من یک فرمانده جنگ! اقتدارم را به چشمان او باختم!

  • imageمریم
    به امید رویای بوسیدنت؛

    مدت ها از رفتنش میگذرد...؟! پس چرا هرشب، زیر نور ماه پیدایش می کنم؟

    • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
      ܢܚ݅ߊ‌ܣܥ‌‌خـت‌ِܝ̇ߺوܝ‌

      چرا صدای گریه هایش را از عکس ماه روی دریاچه میشنوم؟

    • imageمریم
      به امید رویای بوسیدنت؛

      چرا این روزها، جور دیگری نیمه شب های بارانی را می پرستم؟

    • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
      ܢܚ݅ߊ‌ܣܥ‌‌خـت‌ِܝ̇ߺوܝ‌

      چرا هرشب به ماه خیره میشوم گویی چهره ات را در آن میبینم!؟

    • imageمریم
      به امید رویای بوسیدنت؛

      چرا هنوز هم، وقت و بی وقت به کوچه ی همیشه خالی پشت پنجره نگاه می کنم؛ انگار... که منتظر باشم؟

    • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
      ܢܚ݅ߊ‌ܣܥ‌‌خـت‌ِܝ̇ߺوܝ‌

      تو نیستی اما من هنوز دل بسته یک «برمی گردم» ساده هستم شاید به همین یک جمله زنده ام!

    • imageمریم
      به امید رویای بوسیدنت؛

      می دانی؟ شاید مسئله همین بود.. همین که نتوانستم از " می روم" تو؛ نخواهد آمد را بشنوم.. و حالا هنوز منتظرم؛

    • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
      ܢܚ݅ߊ‌ܣܥ‌‌خـت‌ِܝ̇ߺوܝ‌

      شاید هم برگردی اما آن روز گل پژمرده من در گلدانی شکسته ویران شده حتی معجزه نگاهت هم زندگی را به او برنخواهد گرداند!

  • imageʟᴏʀᴀ
    اخرین باران... :]

    به تو مینگرم از دور از لابه لای شکوفه های گیلاس در بهاری که اغاز تمام خوبی هاست...

    • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
      ܢܚ݅ߊ‌ܣܥ‌‌خـت‌ِܝ̇ߺوܝ‌

      اما بازهم تمام زیبایی آن گلبرگ های شکننده در مقابل لبخند لطیف و ظریفت هیچ می‌شوند!

    • imageʟᴏʀᴀ
      اخرین باران... :]

      و همراه با قلبی که برای او میتپد نابود میشود,دود میشود و به هوا میرود...

    • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
      ܢܚ݅ߊ‌ܣܥ‌‌خـت‌ِܝ̇ߺوܝ‌

      اما بازهم پرواز گرد و غبارش را در اسمان چشمان او لمس میکند!

    • imageʟᴏʀᴀ
      اخرین باران... :]

      چشمانی که هر گاه انها را مینگریدم دلم میلرزیدو شبیه کودکی بودم که بهترین اسباب بازی اش را برایش میخرند

    • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
      ܢܚ݅ߊ‌ܣܥ‌‌خـت‌ِܝ̇ߺوܝ‌

      اما مثل تمام کودکان که عروسکش را ازش میگرفتند بالاخره کسی آن را از من گرفت!

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.