لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.
نظرات بازدیدکنندگان (141)
  • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
    روایَـتِ آ؋ـتابــ

    ۰:۰۰۰
    این حال دگرگونم از قایق چوبی کوچک رها شده درتوفان اطلس خروشان تر است. بیخیال تمام مشکلاتمان؛ درکنارم زیر باران برقص حتی ابرها هم به نگاهت محتاج اند!

  • درونم خروشان بود و من خودم را شبیه ساحلی آرام نشان میدادم؛
    شاید برای همین بود که فروپاشیدم و طوفان شدم..

  • آن چشم‌‌ها، آن چشم‌‌های سیاه براق، ای خدا، کاش می‌توانستم خودم را در چشم‌ هایش حلق‌ آویز کنم.

  • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
    روایَـتِ آ؋ـتابــ

    ۰۰:۱۵
    امشب نیز در آغوش ماه خواهی بود؟! حتی ستاره سهیل هم نمی‌تواند در تاریکی پیدایت کند!

  • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
    روایَـتِ آ؋ـتابــ

    ۱۸:۳۸
    گفتم اگر لب‌هایم را بدوزم هیاهوی بیهوده درونم خاموش میشود؛ اما فهمیدم سکوت هم قد می‌کشد

  • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
    روایَـتِ آ؋ـتابــ

    ۱۲:۴۲
    شمع در روشنایی به دنیا آمد و پاکی و معصومیت را به دنیا نشان داد. اما اگر از نفرت و تاریکی باشد چه؟

  • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
    روایَـتِ آ؋ـتابــ

    ۱۲:۵۹
    شکوفه بهاری من. پروانه دست نیافتنی من. میدانم که نخواهی ماند، اما بگذار با تو خداحافظی کنم. ما در دنیای بعد، در کنارهم خواهیم بود. با یکدیگر می خندیم و خوشحالی هایمان را جشن میگیریم. پیروزی ما تلخ تر از چیزی بود که تصور میکردیم اما بهم قول دادیم تا در دیدار بعدیمان، یکدیگر را به یاد آوریم

  • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
    روایَـتِ آ؋ـتابــ

    ۱۶:۱۱
    آینده ازآن من نیست. آینده از هر حال و کنونی مبهم‌تر است. از تو و سایه‌های تاریکت نیز گمراه کننده‌تر است.

  • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
    روایَـتِ آ؋ـتابــ

    ۱۵:۵۶
    -خنده‌هاشون؛ آره خنده‌هاشون من رو دیوونه میکنن تو رو چی؟
    -خنده؟ زنده بودنشون بیشتر آزارم میده!

  • image𝓨𝓪𝓼𝓲 سازنده
    روایَـتِ آ؋ـتابــ

    ۱۵:۰۸
    زمين در دفتر خاطراتش نام روزهايي كه حالش خوب بود را بهار گذاشت و زيرش با قلمي سبز نوشت آدمي نيست كه عاشق نشود فصل بهار

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.